به زخمِ تیرِ ملامت سپر نیندازم
ز رویِ بازی منگر که عشق می بازم
به غیرِ خانه بر انداز هر بنا که نهم
به هرزه بر گذرِ سیل خانه می سازم
خوش است خانه ی ابرو و تختِ پیشانی
چو شه به تخت و چو لشکر به خانه می نازم
کجاست خانه برافکنده ای که غرفه ی چشم
به رویِ او شود از هر که در جهان بازم
ز پوست رگ رگم ار برکشد به ناحق دوست
چو خانه خانه ی چنگش به لطف بنوازم
دمی چو مُهره ی مِهرم به خانه نیست قرار
چو ماه از پیِ خورشید خانه پردازم
به شش جهات در آوازه ی من است و هنوز
برون نمی رود از کنجِ خانه آوازم
منم که خانهی بازیِ عشق دانم نیک
به بازی ای که کنم خانه ها بر اندازم
حدیث همچو نزاری به رمز می گویم
غریب نیست که فرزندِ خانهی رازم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر نشاندهندهٔ احساسات عمیق عاشقانه و اندیشههای شاعر در مورد عشق و خانه است. شاعر به زخمها و ملامتها بیتوجهی میکند و بر روی عشق و بازیهای آن تأکید میکند. او به ویژگیهای زیبایی شناختی اشاره میکند و خانه را نه به عنوان یک مکان فیزیکی، بلکه به عنوان نمادی از عشق و تعلق خاطر میبیند. با اشاره به اینکه صدای او حتی در دورترین نقاط نیز شنیده میشود، بیان میکند که عشق و بازیهای آن در زندگیاش تأثیر عمیقتری نسبت به هر چیز دیگری دارد. نهایتاً، او رازهای قلبی خود را به صورت رمزآلود بیان میکند و به جایگاه خاص خود در این دنیا اشاره دارد.
هوش مصنوعی: من در برابر تیرهای ملامت و انتقادها از خودم دفاع نمیکنم. به ظاهر به نظر میرسد که در این بازی عشق شکست میخورم، اما واقعیت چیز دیگری است.
هوش مصنوعی: هر سازهای که بسازم، به جز خانهای که خودم میخواهم، در برابر هر بیاهمیتی، همچون سیلی که باعث ویرانی میشود، هیچ ارزشی ندارد.
هوش مصنوعی: خانهی ابرو و پیشانی مانند یک پادشاه و لشکری هستند که زیبایی و جلوهای خاص دارند و من به این زیباییها مینازم و افتخار میکنم.
هوش مصنوعی: خانه کجاست که وقتی کسی به آن نگاه کند، چشمش به زیباییهای آن روشن شود و به خاطر وجود آن دلشاد گردد؟
هوش مصنوعی: اگر دوستم به ناحق از من برآشفت و به من آسیب زد، من همچنان با محبت و نرمی با او رفتار میکنم، همانطور که خانهام را با نواختن خوش و ملایم پر میکنم.
هوش مصنوعی: در لحظهای که محبوبم در کنارم نیست، آرامشی در خانه وجود ندارد. مانند ماه که در پی خورشید است، من هم تلاش میکنم تا آرامش و زیبایی را به خانه برگردانم.
هوش مصنوعی: آواز من در همه جا پیچیده است، اما هنوز هم از گوشهی خانهام بیرون نمیرود.
هوش مصنوعی: من کسی هستم که به خوبی میدانم در بازی عشق چه میگذرد و به هر بازی که در این راستا انجام دهم، میتوانم خانهها را تخریب کنم.
هوش مصنوعی: به طرز رمزآلودی صحبت میکنم، مثل «نزاری»؛ این مساله غریب نیست چون فرزند خانوادهی اسرار من هست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کجا روم که کمند تو میکشد بازم
ضرورت است که با دیگری نمیسازم
چه میکنم به هوای دگر که مرغ توام
بدین طرف به طرب جان خویش در بازم
کبوتری که ز شهر تو نامهای آرد
[...]
چو لطف کردی و برداشتی به اعزازم
قبول کردهای ای دوست رد مکن بازم
مکن ز یار به آزار ترکِ دلداری
چو برگرفتی و بنواختی می اندازم
چنان ضعیف شدم در فراقِ تو که به جهد
[...]
نمازِ شامِ غریبان چو گریه آغازم
به مویههایِ غریبانه قِصه پردازم
به یادِ یار و دیار آن چُنان بِگِریَم زار
که از جهان رَه و رسمِ سفر براندازم
من از دیارِ حبیبم نه از بِلاد غریب
[...]
نماز شام غریبان چو گریه آغازم
به مویههای غریبانه قصه پردازم
به یاد مهدی هادی چنان بگریم زار
که راه و رسم فراق از جهان براندازم
من از دیار حبیبم نه از بلاد غریب
[...]
چو تار چنگ کند گوشمال غم سازم
چو مرغ رنگ بتنگست بال پروازم
رسید ضعف بجایی که نارساست اگر
کنند کوک بساز خموشی آوازم
ز بس جهان شده خالی ز دوستان صدیق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.