چو عشق پرده بر افکند و عقل شد محبوب
چه باک که از آن به دیوانگی شدم منسوب
به عشق پرتو خورشید عشق می جویم
وگرنه عقل چه بیند به دیده ی معیوب
قدم چو باز نگیرم همه به دست آرم
علی الخصوص چنین طالب و چنان مطلوب
به صدق دشمن جانیم و در نمی گنجد
محبت دگری با محبت محبوب
هزار سلسله بر هم شکسته ام آخر
که راست طاقت چندین شکایت از رخ خوب
فراق لیلی و بی صبری من مجنون
نسیم یوسف و خرسندی دل یعقوب
نزاریی که به دیوانگی سمر باشد
از او محال بود صابری هم از ایوب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار به تاثیر عشق بر عقل و زندگی انسان اشاره میکند. او بیان میکند که وقتی عشق در دل انسان میافتد، عقل دلیل و محبوبیتش را از دست میدهد و انسان به دیوانگی متهم میشود. او در جستجوی عشق و روشنایی است و میگوید که اگر عقل به ضعف خود نگاه کند، نمیتواند زیبایی را پیدا کند. شاعر تاکید میکند که اگر به عشق متعهد باشد، همه چیز را به دست میآورد و دیگر برایش مهم نیست که به جنون متهم شود. او از قدیمیترین داستانهای عاشقانه همچون فراق لیلی و یعقوب و یوسف یاد میکند تا عمق احساسات عاشقانه و درد جدایی را نشان دهد. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که تحمل درد عشق و دیوانگی از تصور جدا شدن از محبوب برایش سختتر است.
هوش مصنوعی: وقتی عشق تمام موانع را کنار میزند و عقل به محبوبی تبدیل میشود، چه اهمیتی دارد اگر مردم من را دیوانه خطاب کنند؟
هوش مصنوعی: به خاطر عشق، به دنبال روشنایی و گرمای عشق هستم، زیرا اگر بخواهم فقط به عقل و فکر تکیه کنم، چشمهای معیوب من نمیتوانند حقیقت را ببینند.
هوش مصنوعی: اگر در تلاش برای رسیدن به هدفم قدمی عقب نکشم، میتوانم همه چیز را به دست آورم، بهخصوص کسی که به دنبالش هستم و کسی که به دنبالم است.
هوش مصنوعی: ما در محبت محبوب خود بسیار صادق و وفادار هستیم و هیچ محبتی دیگری نمیتواند به اندازهی این عشق در دل ما جا پیدا کند.
هوش مصنوعی: من بارها و بارها در دل خود شکایت های زیادی از زیبایی چهره تو را انباشتهام، اما دیگر نمیدانم تا کی میتوانم این همه اندوه را تحمل کنم.
هوش مصنوعی: جدایی از لیلی و بیتابی من مانند مجنون است، همانطور که نسیم خوش یوسف دل یعقوب را شاد میکند.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که هیچ گونه عقلانیتی نمیتواند از دیوانگی به نتیجهای درست برسد، حتی صبوری ایوب نیز نمیتواند در برابر چنین وضعیتی مؤثر باشد. به عبارت دیگر، زمانی که انسان به جنون نزدیک شود، دیگر نمیتوان از او انتظار رفتار منطقی یا صبورانه داشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ایا ز غایت خوبی چو یوسف یعقوب
سپاه عشق تو شد غالب و دلم مغلوب
تویی بمصر نکویی امیر چون یوسف
منم بخانهٔ احزان اسیر چون یعقوب
دلم همیشه هوای ترا بود طالب
[...]
زهی نم کرمت در سخا بهارانگیز
چنانکه گشت هوای نیاز ازو محجوب
دهان لاله رخانم به خنده بازگشای
از ابر جود در آنم یکی یم مقلوب
نماز شام چو کرد آن لطیف کودک خوب
به عزم راه نشاط رکاب و رای رکوب
شبم دو شد که دو خورشید در یکی ساعت
مرا غریب بماندند و کرد رای غروب
سپهر و مهر چو او پای در رکاب نهاد
[...]
به بست شرع سلامت گذار بر سوی نوب
برست بحر شریعت ز موج هر آشوب
گشاد بهره ی وصل دو شاه یوسف چهر
در اشتیاق سبق برده هر دو از یعقوب
سلام کرد یکی را، ظفر ز روی خشوع
[...]
پناه ملک جهان مقتدای روی زمین
توئی که هست ز رای تو آسمان محجوب
توئی که اختر سعد تو چون طلوع کند
زمام خویش دهد مشتری به دست غروب
توئی که هست ملاقات تو جلای عیون
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.