ماهِ نو بنمود رخ سار از غمام
ساقیا عید آمد آخر شد صیام
تشنگان را آب ده آبی کزو
بر سر آید شعلۀ آتش ز جام
عکس می یاقوتِ رمّانی کند
گرفتند بر صفحۀ سنگِ رخام
آبِ آتشگونه گر بر کف نهند
باز نوشد مفتیِ صاحبکلام
بس که انگشتِ پشیمانی گزد
کآبِ حیوان را چرا گفتم حرام
از فقیه این جا سؤالی میکنم
گر غلامی پخته باشد خواجه خام
بایدش گفتن ضرورت در جواب
خواجه ناقص باشد و کامل غلام
پس اگر لالایِ او می میخورد
واونه، نزدیکِ خرد کامل کدام
مالِ ایتام از چه شد بر وی حلال
بر غلام از چه حرام آمد مُدام
بر نزاری گو ملامت میکنید
من غلام آن غلامم والسلام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به خانه برد زن را با دلام
شادمانه زن نشست و شادکام
دوش تا هنگام صبح از وقت شام
برکف دستم ز فکرت بود جام
آمد از مشرق سپاه شاه زنگ
چون شه رومی فروشد سوی شام
همچو دو فرزند نوحاند ای عجب
[...]
ای گرفته عالم از عدلت نظام
ای نظام ابن النظام ابن النظام
ملک اقبال تو ملک لایزال
بخت بیدار تو حی لاینام
روی تقدیر از شکوهت در حجاب
[...]
کی کشم در چشم و کی بوسم به کام
خاک درگاه شهنشاه انام
کی بود گوئی که بینم بر مراد
شاه را دلشاد و گردم شاد کام
از قبول شاه کی باشد مرا
[...]
مرد چون بشنید آن پاسخ تمام
گفت بر ما شد ترا کشتن حرام
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.