اگر دورم از تو به آب و به گِل
ولی با تو باشم به جان و به دل
ز مبدایِ فطرت برفته ست حکم
از آن اتّصالم به تو متّصل
نه آن اتّصال است ما را به تو
که دورِ زمانش کند منفصل
من آن مهربانم که از مهرِ دوست
ز من مهرِ گردون بماند خجل
به چشمی که رویِ تو بیند کسی
به رویی دگر چون شود مشتغل
به چشمت که نایند در چشمِ من
همه خوب رویانِ چین و چگل
به دعوی نگویم که من نیستم
از آن بی وفایانِ پیمان گسل
قرینِ ثباتم ولی مضطرب
طفیلِ سلوکم و لیکن مُقِل
تحمّل کسی می کند بارِ عشق
که دایم بود چون شتر محتمل
تفاخر کسی را رسد در سلوک
که مأمورِ امرست هم چون اِبل
نزاری ز اندازه بیرون مشو
نه غالی نه قاصر بلی معتدل
نزاری اگر وحدتت آرزوست
طمع بگسل از کثرتِ جان و دل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بگشت از برش چرخ سالی چهل
پر از هوش مغز و پر از رای دل
چو سر کفته شد غنچۀ سرخ گل
جهان جامه پوشید همرنگ مل
چو جودش ببارد نبارد اَمَل
چو تیغش بخندد بگرید اجل
گسستم ز دنیای جافی امل
تو را باد بند و گشاد و عمل
غزال و غزل هر دوان مر تو را
نجویم غزال و نگویم غزل
مرا، ای پسر، عمر کوتاه کرد
[...]
چنین داد پاسخ بُت دل گسل
که خورشید پوشید خواهی به گل
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.