هنوز اگرچه جفا دیده می روم ز برش
وفا کنم به دو چشم از میانِ جان به سرش
چنان که تشنه ز آبِ حیات نشکیبد
نمی شکیبم از آن مایلم به خاک درش
گرم به تیرِ جفا خسته کرد باکی نیست
به تیغ باز نگردم ز رویِ چون سپرش
به نفخِ صور چه حاجت مرا که برخیزم
اگر به خاک فرو گویدم کسی خبرش
مهِ دو هفته که باشد که آفتابِ منیر
روا بود که رود هم چو سایه بر اثرش
دلِ ضعیف چه باشد هزار جانِ عزیز
به یک کرشمه برند آن دو چشمِ شیوه گرش
مشامِ بادِ صبا مشک بوی کی بودی
اگر نبودی بر چینِ زلفِ او گذرش
هزار صوفیِ صافی نه هم چو من رندی
ز راهِ دین ببرد التفاتِ یک نظرش
نزاریا تو و زاری خلاف می گویند
که جز به زر نتوان کرد دست در کمرش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان عشق و وفاداری شاعر به معشوقش میپردازد. شاعر با وجود جفاها و سختیهایی که دیده، هنوز هم به طرف عشق خود میرود و از آن دل نمیکند. او مانند تشنهای است که به آب حیات نیاز دارد و نمیتواند از نزدیک معشوق خود دور بماند. حتی اگر معشوق با تیر جفا به او آسیب برساند، شاعر از او روی نمیگرداند. او به قدری به عشق و معشوقش وابسته است که از هر سختی و فشار جانب معشوقش با کمال میل میگذرد. در نهایت، شاعر بیان میکند که هیچ چیز نمیتواند عشق او را کمرنگ کند، و اگر چه در تنگناست، عشق او همواره زنده و پویاست.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه هنوز از او بدی دیدهام، اما تصمیم دارم به خاطر او وفا کنم و با تمام وجودم به او نگاه کنم.
هوش مصنوعی: چنان که یک تشنه از آب حیات سیراب نمیشود، من هم نمیتوانم از عشق و محبت او سیر شوم و به همین خاطر همیشه خواهان نزدیک شدن به او هستم.
هوش مصنوعی: اگر کسی با تیرهای ستم مرا خسته کند، نگران نیستم؛ چرا که با شمشیر خودم به عقب برنمیگردم و از روی سپرم دور نمیشوم.
هوش مصنوعی: اگر در روز قیامت صدای صور بلند شود و مرا به قیام فرا بخوانند، نیازی به برخاستن ندارم، چون اگر کسی در زمین بگوید که من را به خاک برگرداند، خبر آن را خواهم شنید.
هوش مصنوعی: ماه که دو هفته از آغازش گذشته، چه جالب است که خورشید، نورانی و تابناک، مثل سایهای بر روی زمین حرکت کند.
هوش مصنوعی: دل ضعیف نمیتواند تحمل کند، زیرا آن دو چشم زیبا با یک نگاه ساده، جانهای عزیز زیادی را به خود میکشانند.
هوش مصنوعی: اگر نسیم صبا بوی مشک دارد، به خاطر این است که از میان زلفهای او عبور کرده است.
هوش مصنوعی: هزاران مرد تزکیهکرده و خالص وجود دارند، ولی مانند من که با شیوهای رندانه از دین فاصله گرفتهام، در دنیا نیستند؛ فقط یک نگاهش میتواند همه چیز را تغییر دهد.
هوش مصنوعی: عاشقانی که در غم عشق زاری میکنند، با هم در تضاد هستند و میگویند که برای به دست آوردن محبوب تنها راه این است که ثروت داشته باشی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خری که بینی و باری به گل درافتاده
به دل بر او شفقت کن ولی مرو به سرش
کنون که رفتی و پرسیدیش که چون افتاد
میان ببند و چو مردان بگیر دمب خرش
مرا چه گفت یکی گفت در زمانه توئی
بدیهه گوی کلام از معانی و صورش
چرا مدیحه سرای رضا همی نشوی
که در جهان نبود کس بپاکی گهرش
بگفتمش که نیارم ستود امامی را
[...]
رقیب اگر بجفا باز دارم ز درش
مگس گزیر نباشد زمانی از شکرش
بزر توان چو کمر خویش را برو بستن
که جز بزر نتوان کرد دست در کمرش
گرم بهر سر موئی هزار جان بودی
[...]
قضا بطوع کند دست طوق در کمرش
گرش اجازه دهد، بس بود همین قَدَرش
به یک لطیفه فرستاد ابره جامه
برایم آن که بود خلعت کرم به برش
نشسته منتظرم تا خدا برانگیزد
لطیفه دگر از غیب بهر آسترش
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.