که می آرد به دل پیغامِ یارش
که باد از صدقِ دل جانم نثارش
نیارامد دلم تا روزِ محشر
مگر آن شب که گیرم در کنارش
غلامِ نکهتِ بادِ صبایم
که دارد بویِ زلفِ مشک بارش
گلش گر در چمن بیند نشیند
سنانِ رشک در پهلویِ خارش
که باشد نرگسِ رعنا که خود را
کند نسبت به چشمِ پر خمارش
بماند زادۀ کانِ بدخشان
خجل از رشکِ لعلِ آب دارش
خلافِ سرو اگر بالا نماید
گریزد ز آن بلا در زینهارش
عجب نبود اگر در روضه طوبا
زمین بوسد نه سرو جویبارش
بلرزد از حسد سروِ پیاده
چو برطرفِ چمن بیند سوارش
عجب چابک سواری وین عجب تر
که قلبِ دوستان باشد شکارش
نه زر دارم نه زور و هیچ غم نیست
ز زاریِ نزاریِ نزارش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و longing (دلتنگی) است. شاعر به پیغام عشق خود اشاره میکند و از درد و عدم آرامش دلش تا روز قیامت سخن میگوید. او از بوی خوش زلف محبوب و زیباییهای او روایت کرده و به رشک جذابیت او توسط دیگران اشاره میکند. همچنین، شاعر از حالت خجالت و حسادت دیگران نسبت به محبوبش و چابکی و زیبایی او میگوید. در نهایت، شاعر اعلام میکند که نه财富 (دارایی) و نه قدرتی دارد و تنها غم و اندوه حاصل از عشق و دلتنگی را تجربه میکند.
هوش مصنوعی: دل را پیامی از یارش میآورد که نشاندهنده صداقت و وفاداری جان من به اوست.
هوش مصنوعی: دل من هرگز آرام نخواهد شد تا روز قیامت، جز در شبی که در کنار او باشم.
هوش مصنوعی: من بندهای هستم که تحت تأثیر عطر خوش نسیم صبحگاهی قرار گرفتهام، عطری که بوی البته خوش زلفهای مشکی را به یاد میآورد.
هوش مصنوعی: اگر گل در چمن دیگر را ببیند، حسادت سنان به کنار آن گل احساس خواهد شد.
هوش مصنوعی: کیست آن نرگس زیبا که خود را با چشم خوابآلودش مقایسه کند؟
هوش مصنوعی: این یکی از افراد بدخشان است که به خاطر زیبایی و درخشش لعلهای آبدار دچار شرمندگی شده است.
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد برخلاف زیباییها و فضیلتها خود را نشان دهد، خطرها و مشکلاتی که به دنبالش میآید، او را میترساند و از آن دور میکند.
هوش مصنوعی: عجیب نیست اگر در باغ طوبا، زمین را بوسهای بدهد نه درخت سرو کنار جویبار.
هوش مصنوعی: سروی که بر روی زمین است، وقتی سوار زیبایی را در چمن میبیند، از حسد میلرزد.
هوش مصنوعی: عجب که او سوارکاری چابک و ماهر است و چه شگفتانگیزتر این که قلب دوستانش به راحتی طعمه او میشود.
هوش مصنوعی: من نه ثروتی دارم و نه نیرویی، و از اینکه در وضعیت دشواری هستم، هیچ نگرانی ندارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هزاران آفتاب اندر کنارش
هزاران اژدها اندر حصارش
قضا رمزی زچشمان خمارش
قدر سری ز زلف مشگبارش
مه و مهر آیتی ز آنروی زیبا
نکویان جهان آئینه دارش
زده در موکب سلطان سوارش
به نوبت پنج نوبت چار یارش
ملایک با طبقهای نثارش
ستاده جمله از جان دوستدارش
سریر شرع، تخت پائدارش
به تختش چار عمده چار یارش
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.