آن بر شکسته از ما باشد که باز آید
این جا دری گشاید آن جا رهی نماید
ما منتظر نشسته برخاسته قیامت
روزی که بار باشد بر ما که در گشاید
هی هی چه گفته آخر با دوست در حضورم
آن جا که دوست باشد چیزی دگر نباید
دنیا و آخرت را بر هم زدیم کلّی
چیزی نمانده این جا حاسد چه بر فزاید
تسلیم شو محقّ را پرهیز کن ز مبطل
بی گانه چون برن شد خانه کیا درآید
این کار را بباید گُردی و پهلوانی
نازک مزاجِ بد دل تسلیم را نشاید
منکر مباش چندین گر در مقامِ وحدت
دوشیزه یی چو مریم روح اللّهی بزاید
نَبوَد شگفت اگر چه بد گو نکو نگوید
عادت بود که عقرب بر سنگ می گزاید
شوریدنِ نزاری چون بلبل است عمدا
کز فرطِ شوق چندی بر گل بُنی سراید
دو کَون در برابر یک ذرّه یی نسنجد
آن جا که غمزۀ او ما را ز ما رباید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، شاعر به بیان حالتی از انتظار و عشق میپردازد. او از بازگشت محبوب سخن میگوید و اشاره میکند که در این دنیای پر از روزمرگی و حسادت، هیچ چیز ارزشمندتر از رابطه با دوست نیست. او تأکید میکند که باید به حقایق عمل کرد و از باطل دوری جست. شاعر همچنین به اهمیت تسلیم شدن در برابر حقیقت اشاره کرده و به ایجاد وحدت و عشق الهی تأکید میکند. با بیان حس شوق و عشق درونی، شاعر از زنده بودن احساسات عمیق و واقعی در دل یاد میکند و این نکته را مطرح میسازد که در برابر عشق، همه چیز کوچک و بیارزش است.
هوش مصنوعی: کسی که از ما دور شده است، اگر دوباره به اینجا بیاید، در را برای ما باز میکند و راهی را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: ما همچنان منتظریم و آمادهایم تا روز قیامت فرا برسد، روزی که بار سنگینی بر دوش ما خواهد بود و در آن روز، درهای رحمت و حقیقتی بزرگ به رویمان گشوده خواهد شد.
هوش مصنوعی: آه، چه حرفی را در حضور من با دوست زده است، جایی که دوست حضور دارد، نباید چیز دیگری گفته شود.
هوش مصنوعی: ما دنیا و آخرت را با هم ترکیب کردهایم و دیگر چیزی در اینجا باقی نمانده است، پس حسود چه چیزی میتواند به این وضعیت اضافه کند؟
هوش مصنوعی: در برابر حق تسلیم باش و از باطل دوری کن، زیرا زمانی که منزلت و جایگاه تو متزلزل شود، دیگری وارد آن خواهد شد.
هوش مصنوعی: برای انجام این کار نیاز به شجاعت و دلیری است، و انسانهای حساس و بدگمان نمیتوانند به راحتی تسلیم شوند.
هوش مصنوعی: هیچگاه انکار نکن که اگر در جایگاه وحدت قرار بگیری، ممکن است موجودی خدایی و پاکدامن مانند مریم، به وجود بیاید.
هوش مصنوعی: تعجبی ندارد اگر شخصی بدگو حرف خوبی نزند. این یک عادت است که مانند عقرب که به سنگ نیش میزند، انسان نیز در این شرایط رفتار میکند.
هوش مصنوعی: شور و حال نازکدلان مانند بلبل است که به خاطر عشق و شوق، مدتی با گل به نغمهسرایی میپردازد.
هوش مصنوعی: دو جهان در برابر یک ذره نمیارزد، آنجا که زیبایی چشم او ما را از خود بیخود میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دریا دو چشم و آتش بر دل همی فزاید
مردم میان دریا و آتش چگونه پاید؟
نیش نهنگ دارد، دل را همی خساید
ندهم، که ناگوارد، کایدون نه خردخاید
در عشق زنده باید کز مرده هیچ ناید
دانی که کیست زنده آن کو ز عشق زاید
گرمی شیر غران تیزی تیغ بران
نری جمله نران با عشق کند آید
در راه رهزنانند وین همرهان زنانند
[...]
مستان چشم اویم از ما خمار ناید
غیر دلی پر از خون جام دگر نشاید
گر غمزه چو نشتر بر دیگران زند یار
چشمم ز غیرت آن خونها ز دل گشاید
اشکم بدید بر در، گفتا چه آب تیره ست؟
[...]
گفتی: ز عشق بازی کاری نمیگشاید
تدبیر ما چه باشد؟ کار آن چنان که باید
از بند اگر کسی را کاری گشاد روزی
باری ز بند خوبان ما را نمیگشاید
او شاه و ما غلامان، بر وی که عیب گیرد؟
[...]
از توبه ریایی، کاری نمیگشاید
وز ملک و پادشاهی، چیزی نمیفزاید
در ملک فقر دارد، درویش پادشاهی
قانع به هر چه باشد، راضی به هر چه آید
دلق کبود خواهم، کردن به باد گلگون
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.