زان پیش که یارم را آهنگِ سفر باشد
خوش باشد اگر وصلی یک بارِ دگر باشد
در پایِ وی افتادن گر جان طلبد دادن
در معرضِ جان بازان جان را چه خطر باشد
بی دوست به سر بردن دشوارتر از مردن
دل میل به جان دارد تن زنده به سر باشد
من دوست کسی دارم ای دوست که بر سَروش
هم مشتری و زهره هم شمس و قمر باشد
گر هیچ شود روزی سر در سرِ آن کارم
هر دم عَلَم بِختم افراخته تر باشد
باری بتوان گفتن کز عشقِ که کشتندم
بر من ظفرِ دشمن می شاید اگر باشد
بر صورتِ حالِ خود دل شیفته می باشم
نه هم چو خطا بینان میلم به صور باشد
از ترس رقیبان را نفرین نکنم هرگز
دانی که چرا؟ از بد بسیار بتر باشد
آن جا که خیالِ او بنمود جمالِ او
نه گوش و خبر ماند نه چشم و بصر باشد
روزی که ببخشاید و ز پرده برون آید
مشنو که نزاری را پروایِ نظر باشد
جایی که کند لیلی در پردۀ دل میلی
بر هم زدۀ مجنون را از خود چه خبر باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و longing برای وصال محبوب است. ای شاعر، قبل از آنکه یارم سفر را آغاز کند، خوشحال میشوم اگر یک بار دیگر با او ملاقات کنم. در عشق، فرود آمدن و فدای جان شدن بسیار ارزشمند است، زیرا زندگی بدون دوست سختتر از مرگ است. شاعر به دوست خود اشاره میکند که او همچون خورشید، ماه و ستارههاست و میخواهد در هر حال به او نزدیک باشد. در نهایت، شاعر به این اشاره میکند که عشقش او را میکشد و در این راه به دشمنی فکر نمیکند، زیرا زیبایی محبوب آنقدر قوی است که تمام مشکلات را نادیده میگیرد. عشق او با لیلی و مجنون نیز مقایسه میشود، جایی که هیچ چیز دیگری جز عشق و میل به محبوب اهمیت ندارد.
هوش مصنوعی: قبل از اینکه محبوبم بخواهد سفر کند، خوشحال میشوم اگر یکبار دیگر فرصتی برای وصال با او پیش بیاید.
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد جان خود را برای کسی فدای او کند، در حالی که جانهای شجاع و نترس در معرض خطرند، پس این خطر برای جان او چه معنایی دارد؟
هوش مصنوعی: زندگی بدون دوست بسیار سختتر از مرگ است؛ دل جان میخواهد و جسم زنده فقط با بودن دوست معنا پیدا میکند.
هوش مصنوعی: من عاشق کسی هستم، ای دوست، که به قدری باارزش و زیبا باشد که نه تنها در چشم دیگران بلکه حتی در آسمانها نیز ستارهها و خورشید و ماه به او توجه کنند.
هوش مصنوعی: اگر روزی کار من به پایان برسد، هر لحظه پرچم موفقیتم بالاتر خواهد رفت.
هوش مصنوعی: میتوان گفت که عشق باعث شد که مرا به زمین بزنند، و اگر اینطور باشد، پیروزی دشمنان بر من احتمالاً ممکن است.
هوش مصنوعی: من به حال و وضعیت خود عشق میورزم و مانند کسانی که به ظواهر توجه دارند، دوست ندارم تنها به زیباییها و چهرهها نگاه کنم.
هوش مصنوعی: به خاطر ترس از رقیبان هرگز نفرین نمیکنم، میدانی چرا؟ چون بدی خیلی بیشتر از بدیهای دیگر است.
هوش مصنوعی: در آن لحظه که تصور او زیباییاش را نشان داد، نه هیچ صدایی باقی ماند و نه چیزی برای دیدن.
هوش مصنوعی: روزی که همه چیز روشن شود و پردهها کنار برود، دیگر نگران نظرات یا قضاوتهای دیگران نباش.
هوش مصنوعی: جایی که لیلی در عمق دلش شوق و اشتیاقی برای مجنون دارد، دیگر خبر از چه چیزهایی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر دیو و پری حارس باتیغ و سپر باشد
چون حکم خدا آید آن زیر و زبر باشد
بر هر چه امیدستت کی گیرد او دستت
بر شکل عصا آید وان مار دوسر باشد
وان غصه که میگویی آن چاره نکردم دی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.