دیر شد تا ز ما نکردی یاد
طرفه رسمی نهاده ای بنیاد
الله الله نمی کنی تقصیر
آفرین آفرین مبارک باد
توبه توبه ز یار بی آزارم
آوخ آوخ ز یار سست نهاد
آب سر می زنم بر آتش دل
خاک بر سر همی کنم چون باد
بر شکستی و عهد بشکستی
چه توان گفت چشم بد مرساد
با تو باری به باد بر دادم
جان شیرین به هرزه چون فرهاد
تا دگر عاشقان چگونه رهند
از جفای تو ظالم بیداد
کژ نشین راستگوی تا کی و کی؟
از تو بودیم یک نفس دل شاد
چند خون ریزی از خدای بترس
به تو جبریل وحی نفرستاد؟
عاشقان را به غمزه ی جادو
چشم بربسته ای زهی استاد
تا ترا لا اله الا الله
ای نزاری چه چشم زخم افتاد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شاد زی با سیاهچشمان، شاد
که جهان نیست جز فسانه و باد
ز آمده شادمان بباید بود
وز گذشته نکرد باید یاد
من و آن جعدموی غالیهبوی
[...]
هر که بود از یمین دولت شاد
دل بمهر جمال ملت داد
هر که او حق نعمتش بشناخت
میر مارا نوید خدمت داد
طاعت آن ملک بجا آورد
[...]
پادشاهی برفت پاک سرشت
پادشاهی نشست حورنژاد
از برفته همه جهان غمگین
وز نشسته همه جهان دلشاد
گر چراغی ز پیشِ ما برداشت
[...]
آن شنیدی که حیدر کرار
کافران کشت و قلعه ها بگشاد
تا نداد او دو قرص نان جوین
هفده آیت خداش نفرستاد
روزگاریست سخت بی فریاد
کس گرفتار روزگار مباد
شیر بینم شده متابع رنگ
باز بینم شده مسخر خاد
نه به جز سوسن ایچ آزادست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.