چون جزو نیست ای همه پس چیست
گر همه اوست پس همه کس کیست
برو و جان بدو سپار و بمان
ورنه بی او چه گونه خواهی زیست
هر چه او نیست نقدِ وقت همه
انتظارِ پریرو وعدۀ دی ست
عالمِ آفرینشِ مخلوق
منزلِ جنّ و انس و دیو و پری ست
ما در آن عالمیم مستغرق
کز دو عالم منزّه است و بری ست
واحدِ مطلق است و هر چه جزو
همه دیگر منافقی و دوئی ست
وَحدهُ لاشریکَ له گفتند
پس موحّد چه کارۀ ثنوی ست
علّتِ علمِ تست عادتِ تو
ورنه چندین حجاب و شبهت چیست
بت پرستی و بت گری یارا
چیست دیگر همه منی و توئی ست
توبه زاری مبین نزاری را
دل و پشتش به حبِ آل قوی ست
آن که [او] بی حجاب می گوید
اعتقادش به اهلِ بیتِ نبی ست
پادشاه است بر ممالکِ فضل
زان که مملوکِ خاندانِ علی ست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر کجا گوهری بدست بدیست
بدگهر نیک چون تواند زیست
به یقین واجب الوجود یکیست
هر چه در وهم و خاطر آید نیست
برترین مایه مرد را عقلست
بهرین پایه مرد رد تقویست
بر جمادات فضل آدمیان
هیچ بیرون از این دو معنی نیست
چون از این هر دو مرد خالی ماند
[...]
چون نگه کرد هم به روزِ بیست
از قضا خر بمرد و گاو بزیست
لیکن ار فضل هست، دولت نیست
فضل بیدولت اسم بیمعنی است
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.