گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حکیم نزاری

ای من غلام آنکه غلام غلام توست

در آرزوی جرعه ی جام مدام توست

جام جهان نمای جم و چشمه ی خضر

گر راست بشنوند زمن عکس جام توست

بر مقدم تو گر برود گو برو سرم

سرهای گرد نان جهان زیر گام توست

گر شد دل رمیده ی من رام عشق تو

نبود عجب که توسن افلاک رام توست

هرگز نه ممکن است که خواهد خلاص یافت

هر دل که قید سلسله ی همچو دام توست

جایی دگر کدام و پناهی دگر کجا

اینش نه بس که در حرم اهتمام توست

گر بگذرد نزاری بر یاد خاطرت

او را تمام اگر چه که او ناتمام توست