سرّی که در اوصاف و مقامات جنون است
از باصره و سامعه و نطق برون است
در عشق جمالی و کمالیست ولیکن
آن را نتوان دید و نه دانست که چون است
جانیّ و دلی هست ولی در ره عشاق
گر جانست همه آتش و گر دل همه خون است
در بند وجودی و وجودت عدم توست
عاشق به کف قدرت معشوق زبون است
بر عاشق مسکین چه کنی عیب که در عشق
سرّیست که چون حکم قضا کن فیکون است
در دارشفایی که بنا کرد محبت
هر لحظه دوا کم بود و درد فزون است
از بادیه ی عشق به مقصد نبری راه
بی درد که دردت به دوا راه نمون است
با عشق به هم صبر محال است نزاری
در خلقت ازیرا حَرَکت ضدّ سکون است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به وصف عشق و حالتهای جنونآور آن میپردازد. شاعر بیان میکند که عشق به جمال و کمال وجود دارد، اما نمیتوان آن را به طور واقعی دید یا شناخت. احساسات عاشقانه شامل آتش جان و خون دل هستند، اما عاشق در مسیر عشق، در بند وجود خود است و در برابر معشوق ضعیف و زبون میشود. عیوب عاشق در عشق پذیرفته میشود و قضای عشق بر او حکم میکند. در مکانی که محبت حاکم است، درد و رنج بیشتر از دواست و بیدرد، دردی به داروها نمیرسد. در نهایت، شاعر میگوید که در عشق، صبر محال است، زیرا حرکت و تغییر در ذات وجود دارد و زندگی همواره در حال تحول است.
هوش مصنوعی: راز و رمزهایی که در ویژگیها و مراحل جنون نهفته است، فراتر از قدرتهای دیدن، شنیدن و گفتن انسان است.
هوش مصنوعی: در عشق، زیبایی و کمالی وجود دارد، اما نمیتوان آن را دید یا فهمید که چگونه است.
هوش مصنوعی: در راه عشق، هم روح وجود دارد و هم دل. اگر حرف از جان به میان بیاید، همه چیز به آتش میسوزد و اگر صحبت از دل باشد، همهچیز به خون جاری میشود.
هوش مصنوعی: انسان در قید و بند وجودش اسیر است و وجود او در واقع عدم او را نشان میدهد. در این حین، عاشق در برابر قدرت معشوق خود به شدت ناتوان و زبون است.
هوش مصنوعی: چه عیبی میتوان به عاشق بیچاره گرفت، زمانی که در عشق رازی وجود دارد که همانند حکم خداوند، به محض اراده واقع میشود.
هوش مصنوعی: در مکانی که عشق و محبت حاکم است، هر لحظه احساس نیاز به درمان بیشتر میشود و درد و رنج بیش از پیش احساس میشود.
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، به مقصد نخواهی رسید مگر اینکه بیدرد حرکت کنی؛ زیرا درد و رنج تو به دارو و درمان تبدیل نمیشود.
هوش مصنوعی: عشق باعث میشود که انسانها در کنار هم استقامت و صبوری بیشتری داشته باشند. در خلقت، هر حرکتی در تضاد با سکون است و این امر نشان میدهد که باید به یکدیگر عشق ورزید و در کنار هم آرامش را تجربه کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تبخاله خون بر لبم از سوز درون است
در چشم ترم هر مژه فواره خون است
این باده عیشم که بود خون دلش نام
تهمانده صد جرعهکش بختزبون است
درمان نپذیرد مرض عشق مسیحا
[...]
دستار تو ای شیخ که صد حلقه فزون است
اندر خم هر حلقه دو صد دام و فسون است
از ملک سلیمانی و از دانش آصف
دعوی چه کند خواجه بادبو زبون است
از همت مردان مگرش سلسله بندیم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.