ابرِ نیسان دیده ی گریان ماست
دوزخ سوزان دل بریان ماست
چون ز درد سینه میگرییم زار
هرکجا دردیست در دیوان ماست
سر ز جایی عاقبت بیرون کند
جنبشی کاندر میان جان ماست
گر مسلمانیست این گر کافریست
قبلهٔ ما هم رخ جانان ماست
عشق اگر نیک است اگر بد عاشقیم
یار اگر خوب است اگر زشت آن ماست
بندهٔ دیوانگان صادقیم
گرچه گردون بندهٔ فرمان ماست
کس نمیداند چو ما دیوانگی
کآیت دیوانگی در شأن ماست
ما نزاری نیستیم او کیست هیچ
قطرهای از بحر بیپایان ماست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
عشق گفتا خود حقیقت آن ماست
وین معانی و بیان در شأن ماست
هر که را جانیست با جانان ماست
جان ما چون او شود او جان ماست
هر دو عالم گر یکی بینی به او
آن یکی سرچشمه ی حیوان ماست
چشمه ی خضر و زلال زندگی
[...]
عشق جانان در میان جان ماست
گنج معنی در دل ویران ماست
ما به درد دل گرفتار آمدیم
وین عجب کاین درد دل درمان ماست
هر کسی را کفر و ایمانی بود
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.