شمارهٔ ۱۳۲۸
مست و شوریده چنانم که ز بی خویشتنی
من توام هیچ نمیدانم اگر خود تو منی
شرطِ اخلاص چنان است ز مبدایِ وجود
که نه من بر تو گزینم نه تو بر من شکنی
وقت وقتی چه شود گر به سرِ ما گذری
سایه ی سرو روان بر سرِ خاکی فکنی
به نسیمی ز تو خشنودم اگر بفرستی
دلِ غمگینِ چو من سوخته ای شاد کنی
نیفه ی نافه ی پر چینِ عرقچین تو شد
رشکِ ترکان ختایی و بتانِ ختنی
لب و دندانِ ترا من به چه تشبیه کنم
حقه ی لعل درو رشتهء دُرِّ عَدَنی
از نکو رویی و شیرینی و خوبی و کشی
شهره ی شهری و انگشت کشِ مرد و زنی
در جفا کاری و عاشق کشی و بیدادی
آفتِ جانی و دردِ دلی و رنجِ تنی
این همه هست که میگویم و زین هیچ نیی
هر چه هستی چه کنم جانی و جانانِ منی
تا نزاری لبِ شیرینِ تو بوسید افکند
شور در عرصه ی آفاق به شیرین سخنی
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...