غمزه ی مست صنم بابلی
زلف پر آشوب بت غنغلی
اینهمه سحر مکن ابلهی
و آن همه دام است مکن غافلی
روی نکو آفت جان و دل است
دل به نکویان مده ار عاقلی
نی غلطم مرتبه ی اهل دل
از چه بلندست از این بی دلی
رو طمع از وصل ببر زان که هست
حاصل بی دل همه بی حاصلی
با تو ندارد سر پیوند عشق
تا طمع از وایه ی خود نگسلی
رخت به سر منزل عشاق کش
کهل شدی تا به کی از کاهلی
با خودی خویش نزاری مرو
زین پس اگر عالم آن منزلی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همتش از غایت روشن دلی
آمده در منزل بی منزلی
حسن که باشد که رباید دلی
گشته پدیدار زآب و گلی
عقده گشاینده هر مشکلی
قبله نماینده هر مقبلی
شیر خدا شاه ولایت علی
صیقلی شرکت خفی و جلی
نور وی آرایش هر محفلی
می نشکیبد که نکاود دلی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.