برفتی و ما را فراموش کردی
شراب مُرَوَّق بسی نوش کردی
چو نامم برآمد زبان در کشیدی
به زنهار انگشت در گوش کردی
چه کردیم از بیوفایی که ما را
ز جام جفا مست و بیهوش کردی
بر اسب جفا کوتلی برفزودی
جفا برفزودی ستم غوش کردی
همین بس سزای تو چون ناسزا را
کنارش گرفتی و آگوش کردی
به جانت که نیکو نگارا
که عهد نزاری فراموش کردی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.