ای مرا هم چو دیده نادیده
دیده بسیار خوشتر از دیده
گر چه نادیده هم چو دیده تویی
کی بود هم چو دیده نادیده
غایتِ حدِّ حسن میدانی
چیست نادیدهٔ پسندیده
آفرینش ز مبداءِ فطرت
نی بدل گشته نی بگردیده
آسمان نام عشق برد مگر
بحر از آن مست گشت و جوشیده
مغزش از دودِ دوزخ آگنده
هر که او بویِ عشق نشنیده
عقل خود از بساط عشق به عجز
مهرهٔ اختیار بر چیده
ز آن نزاری همیشه آشفتهست
که همه ساله عشق ورزیده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رخم از رنگ تست ریشیده
دلم از زلف تست پیچیده
از همه چیزهای بگزیده
هست جهدالمقل پسندیده
ای خدایت به پادشاهی خلق
از ازل تا ابد پسندیده
ابد از کشتزار مدت تو
خوشهٔ عمر جاودان چیده
آبروی خدایگانی تو
[...]
پیش هیچ آفریده ندریده
پردهٔ راز آن پسندیده
خوش بود فرش تن نور دیده
خوش بود مرغ جان بپریده
جان نادیده خسیس شده
جان دیده رسیده در دیده
جان زرین و جان سنگین را
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.