یکی بود در شهرِ تون پیش ازین
که از صحبتش خلق بودی حزین
نبودی دمی بیحریف و شراب
حریفان و لیکن ازو در عذاب
عجب عادتی خوی بیچاره بود
نه گهگاه بودی که همواره بود
ز مجلس به هر چاره و حیلتی
نرفتی برون تا نخوردی لتی
چو دستش فرو کوفتندی و سخت
سویِ خانه رفتی سراسیمه بخت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.