گنجور

 
نشاط اصفهانی

زهی رفیع جنابی که درگه عالیت

سپهر را به بسیط زمین تشکل کرد

عروسی معنی طبعم بعقد نظم نداد

که جز بزیور مدح تواش تحمل کرد

رهی بخواستن قطعه از جناب تو دوش

پسی از تفکر بسیار بس تخیل کرد

که تا چگونه کند عرض این حدیث بتو

بسی تردد بنمود و بس تامل کرد

به دستیاری این قطعه ملتمس گردید

به پایمردی الطاف تو توکل کرد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode