گنجور

 
نشاط اصفهانی

فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.

مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «غافل از اینکه درد مرا خود طبیب بود» مصرع دوم یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «د» است.

حرف آخر قافیه

ت
د
ر
ز
م
ه
ی

شماره ۱ - خون تو در گردن ماست: دوش میگفت کسی گفت فلان خواجه مرا - که فلان از پی جاه و خطر و مسکن ماست

شماره ۲: بحریست بی کنار دل از عشق و هر زمان - از وی روان زدیده گهر بر کنار ماست

شماره ۳: بردیم بکوی تو پناه از ستم چرخ - دیدیم که از چرخ ستمکارتری هست

شماره ۴: ای که گفتی وادی عشقش به سر پیموده‌ام - هرکه از پا سر شناسد زین رهش رفتار نیست

شماره ۵: پاداش تلخها که از آن لب شنیده ام - جز بوسه ای بر آن دهن نوشخند نیست

شماره ۶: گفتم چو دیده دید چسان منع دل کنم - گفتا که منع دیده ز دیدار بایدت

شماره ۷: طبیب از درد می‌پرسد من از درمان درد اما - نه من آگاه از دردم نه او آگه ز درمان است

شماره ۸: تاجان دهم زرشک بمن سر گران شدی - با غیر مهربانیت ای شوخ بس نبود

شماره ۹: در هر دو جهان جز در میخانه ندیدیم - جایی که در آنجا نفسی شاد توان بود

شماره ۱۰: زهی رفیع جنابی که درگه عالیت - سپهر را به بسیط زمین تشکل کرد

شماره ۱۱: چاره بیداد خوبان یک تغافل بیش نیست - کار از بی‌طاقتی در عشق مشکل کرده‌اند

شماره ۱۲: در وصلم و به هجر برم رشک غیر را - از نامه‌ای چو می‌شنوم یاد می‌کند

شماره ۱۳: درون خانه جز بیرون در نیست - اگر بستند در یا در شکستند

شماره ۱۴: عمری دوای در دل خویش جستمی - غافل از اینکه درد مرا خود طبیب بود

شماره ۱۵: میگفت بقاصد این جواب است - مکتوب مرا چو پاره میکرد

شماره ۱۶: از بیم او نگه نکنی سوی من خوش آن - کز شرم من نگاه نکردی بسوی غیر

شماره ۱۷: اگرچه مردنم از رشک دشمن آسان شد - ولی جداییم از دوست مشکل است هنوز

شماره ۱۸: ندانی بر چه می‌نوشم ندانی از چه می‌پوشم - همی‌بینی به کف جامی و در بر جامه‌ای دارم

شماره ۱۹: حسرت شودم فزون چه حاصل - گیرم برخش نظاره کردم

شماره ۲۰: گوش بر حلقه ی زهاد ندارم تا هست - حلقه ی بندگی پیر مغان در گوشم

شماره ۲۱: گرفتم اینکه بدان لب نباشدم سخنی - تو خود نپرسی جانم بلب رسید از چه

شماره ۲۲: اگرچه در به رویم از ستم ای پاسبان بستی - به این شادم که راه غیر هم زان آستان بستی

شماره ۲۳ - برخاستی و کناره کردی: پای دل خسته بستی آنگاه - سر رشته ی عهد پاره کردی

شماره ۲۴: با تو هوس گلزار حیف است که در آن رخسار - با شمع شبستان به نه با گل بستانی

شماره ۲۵: باشد بدل شکایت اگر از غمی ترا - باهیچکس مباد حکایت از آن کنی

sunny dark_mode