هر که را معنی نمی خیزد ز دل گفتار نیست
نیست یک عارف که هم ساقی و هم خمار نیست
خار خار کوی یاری هست هر کس را دلیست
نشکفد هر گل که در پای دلش این خار نیست
سحر چشم بت به کارست و دعای برهمن
گبر هر تاری که بندد بر میان زنار نیست
توبه هشیار، می گویند می گردد قبول
تا ننوشم می مرا یارای استغفار نیست
مستی و شاهدپرستی، هرزه خندی و نشاط
کار کار می گسارانست و دیگر کار نیست
پیش پای گرم و سرد روزگار افتاده ام
سایه در ویرانه ام از پستی دیوار نیست
اندکی ای ناله امشب بی اثر می یابمت
آن که هر شب می شنید امشب مگر بیدار نیست
مردم از شرمندگی تا چند با هر ناکسی
مردمت از دور بنمایند و گویم یار نیست
مجلس آخر شد «نظیری » حال خود با او بگو
هر نفس بزمی و هر دم صحبتی در کار نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره تجربههای عمیق عارفانه و جنبههای روحانی زندگی انسانی است. شاعر به این نکته اشاره میکند که اگر کسی نتواند معانی عمیق را درک کند، گفتار او بیمعناست. او همچنین تأکید میکند که هر عارفی باید همزمان هم شاداب و هم غمگین باشد و دل هر فرد به عشق و یاری دیگران گره خورده است. شاعر به درد و رنجهای زندگی پرداخته و به ناکامیها و ناامیدیهایی اشاره میکند که در مسیر عشق و طلب حقیقت وجود دارد. او به تکرار روزهای بیمعنا و بیثمر اشاره میکند و از بیاثر بودن نالههایش گله میکند. در نهایت، شاعر اشاره میکند که زحمات و تلاشهای او در مقایسه با ناکامیهای روزگار کمارزش به نظر میرسد و هیچ چیزی جز محبت و عیش در زندگی واقعی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: هر کسی که از دلش درک و معنی نمیجوشد، سخنانش هیچ ارزشی ندارند. در این بین، یک عارف وجود ندارد که هم به عنوان مینوش و هم به عنوان میفروشی نباشد.
هوش مصنوعی: در مسیر عشق و دوستی، هر کس که قلبی دارد، باید با مشکلات و دردها دست و پنجه نرم کند. گلهایی که در دل میرویند و زیبا هستند، تنها به کسانی تعلق دارند که از این خارها و سختیها عبور کردهاند.
هوش مصنوعی: سحرگاه، چشم زیبایی چون بت، قدرتی دارد و دعاهای برهمن و گبر (دو تیپ مذهبی) هیچ تأثیری ندارند، چرا که هر گرهای که به میان زنار (نوار یا کمربند) زده شود، در نهایت بیفایده است.
هوش مصنوعی: توبه کردن در حالت هوشیاری گفته میشود که مورد پذیرش قرار میگیرد، اما تا وقتی که از می ننوشم، توانایی درخواست آمرزش را ندارم.
هوش مصنوعی: شادی و دلگرمی ناشی از شراب و عشق، همه خوشگذرانی و شادی است و هیچ کار دیگری در زندگی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: من در برابر دگرگونیهای زندگی قرار گرفتهام و از شدت سختی و ناکامی، دیگر هیچ گونه امیدی ندارم.
هوش مصنوعی: امشب نالهام بیفایده به نظر میرسد، چون آن کسی که هر شب صدایم را میشنید، به نظر میرسد این شب بیدار نیست.
هوش مصنوعی: مردم از خجالت و شرمندگی تا کی قرار است با هر شخص نالایق به رفتار بپردازند و تو را از دور نشان دهند و بگویند که یار و همراهی وجود ندارد؟
هوش مصنوعی: مجلس به پایان رسید و حالا با خود بگو که هر لحظهای برای شادی و گفتگو مناسب نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اندرین گیتی به فضل و رادی او را یار نیست
جز کریمی و عطا بخشیدن او را کار نیست
تیز بازاری همی بینم سخا را نزد او
اینت بازاری که در گیتی چنین بازار نیست
از پی نام بلند و از پی جاه عریض
[...]
جز جفا با اهل دانش مر فلک را کار نیست
زانکه دانا را سوی نادان بسی مقدار نیست
بد به سوی بد گراید نیک با نیک آرمد
این مر آن را جفت نی و آن مر این را یار نیست
مرد دانا بدرشید و چرخ نادان بد کنش
[...]
روز محشر عاشقان را با قیامت کار نیست
کار عاشق جز تماشای و صال یار نیست
از سر کویش اگر سوی بهشتم می برند
پای ننهم که در آنجا وعدهٔ دیدار نیست
روز کوشیدن چو تیغت شیر جان او بار نیست
روز بخشیدن چو کفت ابر گوهر بار نیست
نابریده تیغ تو روز وغا پولاد نیست
نابسوده کف تو روز عطا دینار نیست
در خور گفتار هرکس مر ترا گفتار نیست
[...]
ذوالجلال است آن که در وصف جلالش بار نیست
هرچه خواهد آن کند کاری برو دشوار نیست
ملک او را ابتدا و انتها و عزل نیست
ذات او را آفت و کیفیت و مقدار نیست
آن خداوندی که هست او بینیاز از بندگان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.