گنجور

 
نظیری نیشابوری

هر که را معنی نمی خیزد ز دل گفتار نیست

نیست یک عارف که هم ساقی و هم خمار نیست

خار خار کوی یاری هست هر کس را دلیست

نشکفد هر گل که در پای دلش این خار نیست

سحر چشم بت به کارست و دعای برهمن

گبر هر تاری که بندد بر میان زنار نیست

توبه هشیار، می گویند می گردد قبول

تا ننوشم می مرا یارای استغفار نیست

مستی و شاهدپرستی، هرزه خندی و نشاط

کار کار می گسارانست و دیگر کار نیست

پیش پای گرم و سرد روزگار افتاده ام

سایه در ویرانه ام از پستی دیوار نیست

اندکی ای ناله امشب بی اثر می یابمت

آن که هر شب می شنید امشب مگر بیدار نیست

مردم از شرمندگی تا چند با هر ناکسی

مردمت از دور بنمایند و گویم یار نیست

مجلس آخر شد «نظیری » حال خود با او بگو

هر نفس بزمی و هر دم صحبتی در کار نیست

 
 
 
فرخی سیستانی

اندرین گیتی به فضل و رادی او را یار نیست

جز کریمی و عطا بخشیدن او را کار نیست

تیز بازاری همی بینم سخا را نزد او

اینت بازاری که در گیتی چنین بازار نیست

از پی نام بلند و از پی جاه عریض

[...]

ناصرخسرو

جز جفا با اهل دانش مر فلک را کار نیست

زانکه دانا را سوی نادان بسی مقدار نیست

بد به سوی بد گراید نیک با نیک آرمد

این مر آن را جفت نی و آن مر این را یار نیست

مرد دانا بدرشید و چرخ نادان بد کنش

[...]

خواجه عبدالله انصاری

روز محشر عاشقان را با قیامت کار نیست

کار عاشق جز تماشای و صال یار نیست

از سر کویش اگر سوی بهشتم می برند

پای ننهم که در آنجا وعدهٔ دیدار نیست

قطران تبریزی

روز کوشیدن چو تیغت شیر جان او بار نیست

روز بخشیدن چو کفت ابر گوهر بار نیست

نابریده تیغ تو روز وغا پولاد نیست

نابسوده کف تو روز عطا دینار نیست

در خور گفتار هرکس مر ترا گفتار نیست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
امیر معزی

ذوالجلال‌ است آن‌ که در وصف جلالش بار نیست

هرچه خواهد آن‌ کند کاری برو دشوار نیست

ملک او را ابتدا و انتها و عزل نیست

ذات او را آفت و کیفیت و مقدار نیست

آن خداوندی‌ که هست او بی‌نیاز از بندگان

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه