به تسبیح و مصلا کردهای میخانهآرایی
کنون از اشک رنگین میکنم پیمانهآرایی
زبان و گوش محو لذت است اصحاب خلوت را
به ذکر جام و شاهد میکنم افسانهآرایی
به دست فکر از هم میگشایم تاب گیسویی
ز عاشق خوش بود مشاطگی جانانهآرایی
مگر یار مسافر گشته من باز میآید
که جان در حجرهآراییست دل در خانهآرایی
به طامات غزل ذوق آشنای دل نمیگردد
به زیب عاریت تا کی کنم بیگانهآرایی
جمال عیش دنیا تیزتر از جلوه یرقست
کند شمع از فروغ خویشتن پروانهآرایی
مشو شاد از بهار دهر کاین زال فریبنده
به مرگ و سور عالم میکند کاشانهآرایی
گهی گل ریزدم در بر گهی سنگم زند بر سر
بلی میزیبد از مستان چنین دیوانهآرایی
بلا شد درک حسن خال و خط ما هوشمندان را
به عشق ما کند صیاد، دام و دانهآرایی
دلم از هر شکاف سینه آشوبی دگر دارد
پری در چشم مجنون میکند ویرانهآرایی
«نظیری» اطلس و اکسون نبخشد قدر عاقل را
به زیب فضل و دانش خوش بود فرزانهآرایی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
که غیر از سنگ طفلان می کند دیوانه آرایی؟
که غیر از گنج گوهر می کند ویرانه آرایی؟
تمام عمر اگر با کعبه در یک پیرهن باشم
همان در کعبه دل می کنم بتخانه آرایی
عنان کجروی پیچیدن از گردون نمی آید
[...]
نگاه گرم عاشق را، رسد جانانه آرایی
نباشد کار هر افسردهای میخانه آرایی
مرمّت کردة عشقست بنیاد خراب من
بلی سیلاب نیکو میکند ویرانه آرایی
بصد رنگ آرزو پیراست ذوق وعدة وصلم
[...]
کند خون دل من، چشم تر را خانه آرایی
که دیگر می کند بهتر ز می، پیمانه آرایی؟
چراغانی ز داغت، رخنه های سینه ام دارد
کند شبها دل دیوانه ام، ویرانه آرایی
به گوشت در نمی آید، حدیث نکته پردازان
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.