گنجور

 
نظیری نیشابوری

کیست این از روی رعنایی به جولان آمده

کرده بر هرکس نظر بر خویش نازان آمده

در صفا چون صبحدم در تازه رویی چون بهار

صد گلستان سنبل و گل در گریبان آمده

دمبدم می گردد از نظاره عالم محوتر

چشم قربانیست بر دیدار حیران آمده

دوستان را می خراشد دل، خروش گریه ام

من خودم در اشگ گرم خویش پنهان آمده

خلق در نظاره حورند از اوقات خویش

روزگار ما ز سر تا پا پریشان آمده

همچو ابر از گوش ها رعدم ز سر بیرون شده

همچو کوه از چشم ها سیلم به دامان آمده

سوی جور از راه بخشش یار می گرداندم

کین دیرینم به یادش بعد نسیان آمده

کوششم بی مزد و منت صنعتم بی نرخ و قدر

کار خویشم از زبان بر خویش تاوان آمده

شکر لله شد «نظیری » یار در غربت دچار

زین سفر نازم که سودست آنچه نقصان آمده

 
 
 
خواجه عبدالله انصاری

از ز دردت خستگان را بوی درمان آمده

یاد تو مر عاشقان را راحت جان آمده

صد هزاران عاشق سر گشته بینم بر امید

در بیابان غمت الله گویان آمده

سینه ها بینم ز سوز هجر تو بریان شده

[...]

خاقانی

صبح خیزان بین به صدر کعبه مهمان آمده

جان عالم دیده و در عالم جان آمده

آستان خاص سلطان سلاطین داده بوس

پس به بار عام پیش صفهٔ مهمان آمده

کعبه برکرده عرب‌وار آتشی کز نور آن

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از خاقانی
خواجوی کرمانی

اهل دل را بین پیام از کوی جانان آمده

جان عالم را نوید از عالم جان آمده

صادقانرا صبح اومید از افق طالع شده

عاشقانرا مدت هجران بپایان آمده

تنگدستان پریشان حال محنت دیده را

[...]

عبید زاکانی

ای جهان را وارث ملک سلیمان آمده

آسمانت چون زمین در تحت فرمان آمده

هرچه مقدور قدر بد قدرتت قادر شده

هرچه دشوار قضا پیش تو آسان آمده

در ز دریا بر در جود تو زنهاری شده

[...]

اسیری لاهیجی

ای جمال روی تو خورشید تابان آمده

وی دو زلف مشکبویت عنبرافشان آمده

در شعاع روی تو دل واله و حیران شده

جان بسودای سر زلفت پریشان آمده

در خم هر موی تو پیداست زنار و صلیب

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه