از خوی تند و سرکشت کس ایمن و خشنود نه
صد بار رنجیدی ز ما ما را گناهی بود؟ نه
عاشق منافق میشود از غمزه غماز تو
صد فتنه انگیزی دمی قصدت زیان و سود نه
حسنت نمکها ریخته عشقت جگرها سوخته
از پختن سودای تو حاصل جز اشک و دود نه
نی قهر و جنگی بر ملا، نی مهر و لطفی در خفا
آخر نمیدانم چیم مقبول نه مردود نه
اندیشه پنهان تو سرمایه سودای ماست
صد جان اگر نقصان شود در راه تو نابود نه
تا تو نکوتر میشوی من مبتلاتر میشوم
حسن تو را رو در بهی درد مرا بهبود نه
عیش ضعیف تلخ ما یارب نصیب کس مباد
در مجلس ما چاشنی در مجمر ما عود نه
همصحبتان در وجد و ما از ثقل برجا ماندهایم
ما کاهلان را جنبشی از نغمه داوود نه
در افتراق حال ما صد کوکب منحوس هست
در اجتماع کار ما یک اختر مسعود نه
گردید قسمت در ازل نایابی و سرگشتگی
یک سالک جوینده را رو جانب مقصود نه
یار از صبوحی سرخوشان، اصحاب مجلس میْکشان
هجر «نظیری » را سبب جز بخت خوابآلود نه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای در غم عشقت مرا اندیشهٔ بهبود نه
کردم زیان در عشق تو صد گنج و دیگر سود نه
گفتی: به دیر و زود من دلشاد گردانم ترا
در مهر کوش، ای با تو من در بند دیر و زود نه
از ما تو دل میخواستی، دل چیست؟ کندر عشق تو
[...]
جان اسیران سوختی، از کس برآمد دود؟ نه!
خون غریبان ریختی، دستت به خون آلود؟ نه!
هر کس میان گفتگو، شد درد خود را چاره جو؛
منهم غم خود پیش او، میگویم، اما زود، نه!
سهل است، ای نامهربان، با ما نباشی سرگران؛
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.