حسن از خط شود قوی بازو
یار نوخط خوش است و …ـو
از نظر خط حجاب بردارد
گرچه از خط نقاب سازد رو
مرشدت به جوان که این مثل است
تیر بهتر که پیر در پهلو
هرکه خواهد کند به کعبه نماز
من و محراب آن خم ابرو
موسی و طور، ما و کوچه یار
هرکسی در رهی کند تک و پو
گردن از زلف عرش پر زنار
چهره از خال مصر پر جادو
مشهد غمزه زایرش گفتار
کعبه چهره حاجبش هندو
قد برافراخته چو شعله نار
مغ آتش پرست هر سو مو
در همه شهر کافرستانی
کس ندیدست چون سر آن کو
ملک و مال و خرد «نظیری » را
همه یک سو و عشق او یک سو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون نهاد او پهند را نیکو
قید شد در پهند او آهو
مرد ملاح تیز اندک رو
راند بر باد کشتی اندر ژو
کس نباشد قمار دوست چو او
ز آن همه طایفه هموست همو
کس نگفته صفات مبدع هو
چند و چون و چرا چه و کی و کو
شمس دین ، ای ترا بهر نفسی
در جان کهن سعادت نو
ای زبانها بمدحت تو روان
وی روانها بطاعت تو گرو
بر گذشته موافق تو زچرخ
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.