گنجور

 
نظیری نیشابوری

حسن از خط شود قوی بازو

یار نوخط خوش است و …ـو

از نظر خط حجاب بردارد

گرچه از خط نقاب سازد رو

مرشدت به جوان که این مثل است

تیر بهتر که پیر در پهلو

هرکه خواهد کند به کعبه نماز

من و محراب آن خم ابرو

موسی و طور، ما و کوچه یار

هرکسی در رهی کند تک و پو

گردن از زلف عرش پر زنار

چهره از خال مصر پر جادو

مشهد غمزه زایرش گفتار

کعبه چهره حاجبش هندو

قد برافراخته چو شعله نار

مغ آتش پرست هر سو مو

در همه شهر کافرستانی

کس ندیدست چون سر آن کو

ملک و مال و خرد «نظیری » را

همه یک سو و عشق او یک سو