عیش تنگم کز دل افشردن چکد خوناب ازو
چشم سوزن دان که تار آید به پیچ و تاب ازو
عهد ممنون خواهدم از خویش چون گویم مباش
خشگ سالی را که گردد آبرو نایاب ازو
هیچ کس رخت از طلسم آسمان بیرون نبرد
کشتی صد چون سکندر مانده در گرداب ازو
عرصه کیخسرو و افراسیابست این بساط
بس به خون غلطیده بینی رستم و سهراب ازو
خلوت شب زنده داران وجد و ذوقی گر نداشت
دلبری آمد که گردد مست شیخ و شاب ازو
می رود از دست فرصت زودتر در باز کن
شمع حاجت نیست، گیرد خانه را مهتاب ازو
از درون ساغر میاور وز برون مطرب مخواه
بی دف و می گرم گردد صحبت اصحاب ازو
لطف خلقش عیب محتاجان بپوشد غم مخور
بوریای فقر گردد بستر سنجاب ازو
نعره یا حی مزن برگ صبوحی ساز ده
آفتابست او نمانده هیچ کس در خواب ازو
گر امام مسجدش مأموم بیند در نماز
روی بر اصحاب استد پشت بر محراب ازو
یار زیرک طبع و نازک گوست دلگیرش مساز
هان «نظیری » نکته ای می پرس در هر باب ازو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان مشکلات و محدودیتهای زندگی میپردازد و از عواطف و احساسات خود سخن میگوید. او به مصائب و سختیهایی که از دل و جان برمیخیزد، اشاره میکند و به نگرانیهای ناشی از کمبودها و ناکامیها اشاره میکند. با اشاره به شخصیتهای تاریخ ایران مانند کیخسرو و رستم و سهراب، به جنگها و خونریزیها اشاره میکند و فضای حاکم بر جامعه را تیره و تار توصیف میکند. شاعر خواهان دلبری است که او را از غمها رهایی بخشد و به زندگی شادی و نشاط بیفزاید. در نهایت، او به زیبایی و لطافت کلام و عواطف انسانی اشاره دارد و میخواهد که انسانها به یکدیگر کمک کنند و در کنار یکدیگر باشند.
هوش مصنوعی: زندگی من چنان تنگ و سخت است که وقتی دل را بفشارم، اشکی به اندازه خونابه از چشمانم میچکد. مانند سوزنی که در تاروپود خود پیچ و تاب میخورد.
هوش مصنوعی: من از خودم خواهم که در برقراری عهد و پیمان، همیشه سپاسگزار و متعهد باشم، چون وقتی بگویم که اگر در سال خشک و بیآب و علف بگذرانم، باعث میشود که آبرویم در دسترس نباشد و از دست برود.
هوش مصنوعی: هیچ کس نمیتواند از تاثیرات و قوانین آسمانی فرار کند، حتی اگر کسی مانند سکندر با شجاعت و قدرت در حال مبارزه باشد، باز هم در برابر چالشها و مشکلاتی که مانند گردابی او را احاطه کرده، ناتوان است.
هوش مصنوعی: در این میدان، نبردی سخت در حال انجام است و این صحنه به شدت به خون آغشته شده است. رستم و سهراب، دو قهرمان بزرگ، در این جنگ با یکدیگر رو به رو شدهاند.
هوش مصنوعی: اگر شب زندهداران خلوتی بدون شادی و شعف داشتند، اما دلبری آمد که باعث مستی شیخ و جوانان شد.
هوش مصنوعی: فرصتها به سرعت از دست میروند، پس هر چه زودتر اقدام کن. نیازی به روشن کردن شمع نیست، زیرا نور مهتاب خانه را روشن میکند.
هوش مصنوعی: از دل ساغر چیزی نیاور و از بیرون هم از نوازنده نخواه. اگر بدون دِف و شراب باشی، گفتگوی دوستان به خاطر او گرم خواهد شد.
هوش مصنوعی: محبت و زیبایی او به قدری است که نقصها و نیازهای دیگران را میپوشاند. نگران نباش، چون در سختیها و فقر، زندگی میتواند به شیوهای دلپذیرتر و زیباتر نمایان شود.
هوش مصنوعی: فریاد نزن، یا حی، چون صبح فرا رسیده و آفتاب طلوع کرده است. دیگر هیچکس در خواب نمانده به خاطر او.
هوش مصنوعی: اگر امام مسجد ببیند که نمازگزاران در حال نماز، به جای اینکه به او و محراب توجه کنند، به اصحاب و دوستانشان پشت کردهاند.
هوش مصنوعی: یار زیرک و باهوش و با زیبایی است، دل او را ناراحت نکن. ای «نظیری»، در هر موضوعی از او سوالی بپرس.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آتشین رویی که شد آیینه دل آب ازو
مرکز پرگار حیرت می شود سیماب ازو
نامسلمانی که تسبیح مرا زنار کرد
چون دل قندیل می لرزد دل محراب ازو
گوهری را کز محیط عشق من خوش کرده ام
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.