درهای بسته واشد ز آه سحر مبارک
بانگ طلب برآمد دل را سفر مبارک
بالین ارجمندان خشت در مغان است
بر روی صبح خیزان باشد نظر مبارک
عشق از کمین برون تاخت عقل از میان برآمد
عجب و غرور بشکست فتح و ظفر مبارک
شب های درد و ماتم شد روز تا قیامت
این آفتاب تابان بر بام و در مبارک
بر جان و سر نلرزم در عاشقی که باشد
بسیار منفعت را اندک ضرر مبارک
فال سیاه روزی بر بخت بد شگون شد
آواز نوحه باشد بر نوحه گر مبارک
آنجا که عاشقانند اختر بعکس گردد
دل در بلا سعیدست جان در خطر مبارک
طفلی بعار بگذشت پیری به عیب آمد
نی بر سر پسر شگونم نی بر پدر مبارک
هان ای پسر که طفلی علم جفا میاموز
هرچند جهل شومست هست این قدر مبارک
کونین عرضه کردند بر همت «نظیری »
بگزید فقر و گفتا این مختصر مبارک
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از سر گذشتگان را تاج و کمر مبارک
بر هر که سر ندارد این درد سر مبارک
دل بر قفس نهادن آزاد کرد ما را
فتح شکستگیها بر بال و پر مبارک
تا از ره اوفتادم خلق از پیم فتادند
[...]
در راه شوق جانان عزم سفر مبارک
بر فوج غم دلم را فتح و ظفر مبارک
امروز صید مطلب بست آرزو به فتراک
تیر دعای ما را بال اثر مبارک
شکر خدا که امروز کام از لبش گرفتم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.