نه گل این جا ز عشق خار فارغ
نه مل از شورش خمار فارغ
درین مجلس طرب هر دم فزونست
نگردد ساقی از ایثار فارغ
شب آمد نوبت سودای ما شد
ز شور و فتنه شد بازار فارغ
ملک خفت و عسس طبل سوم زد
شدیم از زحمت اغیار فارغ
رقیب و پاسبان خوابید و گردید
دل پوینده از زنهار فارغ
شکر لب بوسه ها بر کام جان داد
لب جوینده از اظهار فارغ
به یکرنگی و یک تایی رسیدیم
شدیم از مصحف و زنار فارغ
از آن سودای ما آخر نگردید
که حسن او نگشت از کار فارغ
به شب از بس که گستاخم «نظیری »
نگردم روز از استغفار فارغ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف حال و هوای عاشقانه و شور و شوق اجتماعی در یک مجلس میپردازد. او از عشق و هرمحبت سخن میگوید و اشاره میکند که همه در این مجلس در شور و حالوهوای عاطفی هستند و هیچکسی از عشق و شوق خالی نیست. به تدریج، با آمدن شب، احساسات پرشورتر و رقیبها هم غافل میشوند. شاعر در نهایت بیان میکند که با وجود تمام این راز و رمزها، عشق حقیقی او همچنان ناپیداست و در عذرخواهی از خود، به یادآوری ادامه میدهد که نتوانسته از گناه خود فاصله بگیرد.
هوش مصنوعی: در اینجا هیچ گلی از عشق بیخبر نیست و هیچ مَلِی از هیجان و سرمستی بیخبر نیست.
هوش مصنوعی: در این محفل شادی همیشه بیشتر میشود و ساقی هرگز از بخشش و مهربانی خالی نیست.
هوش مصنوعی: شب فرا رسید و وقت عشق و آرزوهای ما آغاز شد. شور و هیجان در دلها به وجود آمد و بازار احساسات به کار افتاد.
هوش مصنوعی: سلطنت به خواب رفته و نگهبانان نیز طبل سوم را به صدا درآوردند، اکنون ما از زحمت دیگران راحت شدهایم.
هوش مصنوعی: رقیب و حافظ خوابشان برده و حالا دل جستجوگر از نگرانی آزاد شده است.
هوش مصنوعی: به خاطر بوسهها، شکر و نشاط جان را تجربه کردم، و لب جوینده تنها از بیان خود، آزاد و رهاست.
هوش مصنوعی: به یکپارچگی و اتحاد واقعی دست پیدا کردیم و از تعلقات مادی و تفاوتها آزاد شدیم.
هوش مصنوعی: دلمان از عشق او پر بود، اما او هرگز از کار خود دست نکشید و به ما توجه نکرد.
هوش مصنوعی: نظیری میگوید: به خاطر بیپرواییام در شب، دیگر در روز نمیتوانم از توبه و درخواست بخشش آزاد باشم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مدارم یک زمان از کار فارغ
که گردد آدمی غمخوار فارغ
چو فارغ شد غم او را سخره گیرد
مبادا هیچ کس ای یار فارغ
قلندر گر چه فارغ مینماید
[...]
دلی می خواهم از هر کار فارغ
زنام و ننگ و فخر و عار فارغ
مرا باید که در گلزار باشم
به گل مشغول لیک از خار فارغ
چنان فارغ ز محنتها به یک بار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.