با حکمت ایستادهام اینم پناه بس
با عفوت این گنه که ندارم گناه بس
حسنت که خط نوشت به خونم درنگ چیست
یک مؤمن و دو کافر هندو گواه بس
هرچند از دلم غم دیرینه پرسش است
مکتوب تو فراق تو را عذرخواه بس
تعویذ چشم زخم وصال تو هجر تست
نقصان ماه حرز تمامی ماه بس
گو کوکب براق سواران در ابر باش
در تیره شب دلیل رهم برق آه بس
بادم که نور دیده یعقوب می برم
از مصر بوی پیرهنم زاد راه بس
صد خاندان ز آه ضعیفی تبه شود
روز سپید را دم شاه سیاه بس
دیوانگان ز ماه نو آشفته می شوند
شور مراست جلوه پر کلاه بس
حیف آیدم که آن خم ابرو ترش شود
بهر نظارگی تو ضبط نگاه بس
امید هست سود و زیان سربسر شود
سرمایه ام خجالت تقصرگاه بس
آوردن شفیع «نظیری » خیانت است
امید بنده بر کرم پادشاه بس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
راه وفا سپردم و دشمن گواه بس
فضل و هنر گزیدم و اینم گناه بس
گفتم قلم زبان هنر بس بود دلیل
گفتم که فضل و حرمان اینم گواه بس
بهتان خصم خال رخ عصمت منست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.