ز گردشهای چشمش مستی پیمانه میخیزد
گره از ابروان میخیزدش، مستانه میخیزد
چو در روز قیامت هرکسی خیزد به سودایی
شهید نرگس او از لحد دیوانه میخیزد
مهیای فنایم جلوهای در کار میخواهم
مهم بر بام تابد آتشم از خانه میخیزد
چراغ اهل عشق از کلبه من میشود روشن
نشنید ذره گر بر روزنم پروانه میخیزد
ز بس محو تصور کردن یارم نمیدانم
که در کاشانه میآید، که از کاشانه میخیزد
سبق از یک ورق، لیلی و مجنون را چه حالست این
یکی دیوانه میگردد، یکی فرزانه میخیزد
ز شرح قصهٔ ما رفته خواب از چشمْ خاصان را
شب آخر گشته و افسانه از افسانه میخیزد
بر دنیا و دین خواهی سرشکی بر جراحت ریز
کزین آب و زمین صد خرمن از یک دانه میخیزد
مگر گاهی «نظیری» میکند آرامگاه اینجا؟
جنون از سایهٔ دیوار این ویرانه میخیزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همه مستی خلق از ساغر و پیمانه میخیزد
مرا دیوانگی زان نرگس مستانه میخیزد
خوشم با آه گرم امشب، مده تشویشم، ای گریه
که خوش میسوزدم این آتشی کز خانه میخیزد
همه شب با خیال، افسانههای درد خود گویم
[...]
مرا اسباب عشرت از دل دیوانه میخیزد
شراب و مطرب و معشوق من از خانه میخیزد
بشارت باد آغوش دل امیدواران را
که گرد خط ز رخسارش عجب مستانه میخیزد
ز سیل رفتن دلها دو عالم میشود ویران
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.