رشکی به من گهی ز ادای سخن رسد
صد جایگه مقام کند، تا به من رسد
من بر در از تجلی آن نور ساختم
پروانه چون به عرصه آن انجمن رسد
در راه تو شمال و صبا در ترددند
تا بو که را دهی که به بیت الحزن رسد
گر زیر گلبنی قفسم را نمی نهی
جایی بنه که ناله به گوش چمن رسد
گفتند: کم بقاست سمن عندلیب گفت
ای کاش عمر گل به حیات سمن رسد
جیبی که پاره شد به ملامت رفو نشد
دست جنون مباد به این پیرهن رسد
زاهد ز سر نکته صوفی چه آگه است؟
در شیوه های چشم صنم برهمن رسد
بازیچه تو معجز عیسی به باد داد
در نرگس تو کس به چه افسون و فن رسد؟
ای جان به سعی درد «نظیری » نمی رود
مرگی مگر به داد دل زیستن رسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به احساسات عمیق و عشق خود اشاره میکند و بر جذابیت و تاثیرات وجود محبوب تأکید دارد. او از رشکهایی که دیگران به او میورزند، میگوید و وضعیت خود را به پروانهای تشبیه میکند که در پی نور محبوبش است. شاعر به سفر عاشقانهاش اشاره دارد، و به اینکه چگونه در جستجوی عشق در دل چمن و گلهاست. او همزمان، از ناکامیها و دردهای عشق میگوید و به سرنوشت و عمر کوتاه زیباییها اشاره میکند. در نهایت، تأکید دارد که عشق واقعی و درد آن هرگز به سادگی از بین نمیرود و نتایجش را در زندگی میبیند.
هوش مصنوعی: گاهي برخي از کسان به خاطر بيان و گفتار من حسادت میکنند و در موقعیتهای مختلف سعی دارند مقام و اعتبار من را پایین بیاورند تا خودشان به من برسانند.
هوش مصنوعی: من در ورود به آن نور درخشان، مانند پروانهای شادم که به محفل نورانی آن جامعه میرسد.
هوش مصنوعی: در مسیر تو، شمال و صبا همیشه در حرکت هستند تا ببینند به چه کسی اجازه میدهی که به خانهی غم و اندوه برسد.
هوش مصنوعی: اگر زیر درخت گلی، قفسم را نمیگذاری، جایی قرار بده که نالهام به گوش چمن برسد.
هوش مصنوعی: گفتند که گل سمن عمر کمی دارد و بلبل پاسخ داد که ای کاش عمر گل به اندازه عمر سمن طولانی میشد.
هوش مصنوعی: اگر جیبی پاره شود، نمیتوان آن را با سرزنش ترمیم کرد. امیدوارم جنون به این لباس آسیب نرساند.
هوش مصنوعی: عابد چگونه از آن رازها که عارفان میدانند، آگاه است؟ در روشهای خاص نگاه معشوق، عارف به حقیقت میرسد.
هوش مصنوعی: در دستان تو، معجزه عیسی همچون بازیچهای به باد رفته است. در زیبایی چشمانت، هیچکس نمیتواند به هیچ ترفند و جادویی دست یابد.
هوش مصنوعی: ای جان، در تلاش برای رفع درد و غم، مرگ نمیآید مگر اینکه به خاطر غم دل زندگی کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دور از تو تا که دور شدستم ز تو مرا
هر روز صد هزار بلا بر بدن رسد
خالی نباشد از دل تنگی چو یاسمین
گرخنده مرا چو گل اندر چمن رسد
گر بخت بر بخندد و گردون وفا کند
[...]
عیسی دمی کجاست به درد سخن رسد
گردد تمام گوش وبه فریاد من رسد
از همعنانیم نفس برق وباد سوخت
مجنون کجا به بادیه گردی به من رسد
صد حلقه پیچ وتاب فزون می خورم ز زلف
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.