دیده ام نیم نگاهی که به دیدن نرسد
صف آهوش به دنباله کشیدن نرسد
سوی وحشت زدگان بس به سیاست نگرد
کار بسمل ز نگاهش به طپیدن نرسد
هیچ گه ذوق کلامش به رگ جان نخلد
که ز رگ تا به رگم شهد چشیدن نرسد
طره بر باد فشان، عشوه به گلزار فروش
در چمن سرو چمانش به چمیدن نرسد
رام خاطر شود اما به اشارت برمد
دست صیاد به صیدش به رسیدن نرسد
با رخ هوش شکارش چه کمین و چه کمند
فکر نخجیر ز شوقش به رمیدن نرسد
ندهد جلوه عارض که تماشایی را
کار حیرت به کف دست بریدن نرسد
کرد لخت جگر شور کزک مستان را
کش به سیب ذقن آسیب گزیدن نرسد
خضر توفیق به او راهبرم شد ورنه
کس به سرچشمه حیوان به دویدن نرسد
جذب اقبال، عروجم به مقامی بخشید
که به بال و پر جبریل پریدن نرسد
اگر از چاه به این جاه برآید یوسف
ملک از گرمی سودا به خریدن نرسد
هوش از گوش شود محو «نظیری » ترسم
کوش کاین لذت دیدن به شنیدن نرسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت یک معشوقه و تأثیر عمیق او بر شاعر اشاره دارد. شاعر ابراز میکند که حتی نگاهی به او نیز کافی نیست و برای درک جذابیت و زیباییاش باید بیشتر از آن نگاه وارد عمل شد. به همراه این توصیفها، فضایی از حسرت و ناتوانی در نزدیکی به او ایجاد میشود. شاعر تأکید میکند که در هیچ شرایطی نمیتواند به درستی از زیباییاش بهرهمند شود و هر بار به نوعی از دوری و فراق احساس درد میکند. در نهایت، او میگوید که این زیباییها و لذتها تنها در دیدن او قابل تجربهاند و شنیدن آنها کافی نیست.
هوش مصنوعی: من نگاهی دیدهام که هرگز به دیدار نمیرسد، مانند زیبایی آهو که به دنبالش نمیتوان رفت.
هوش مصنوعی: به سوی افرادی که در ترس و وحشت به سر میبرند، سیاستها و تدابیر خاصی لازم است، زیرا نگاه فردی که در عذاب و درد است، نمیتواند به آن اندازه تأثیرگذار باشد که بر دیگران تأثیر بگذارد یا سبب تحریک احساسات آنها شود.
هوش مصنوعی: هرگز لذت از سخنان او به عمق وجودم نمیرسد، چون تا وقتی که نمیتوانم طعم شیرین را بچشیم، هیچ حسی از شادی نخواهم داشت.
هوش مصنوعی: موهای زیبایت را در باد رها کن، و با ناز و زیباوهی در باغ بگرد. در میان گلها، قامت باریک او برای چرخیدن و رقصیدن مناسب نیست.
هوش مصنوعی: دل آرام و قرار پیدا میکند، اما فقط با یک اشاره. دست شکارچی به فریفتن او میرسد، ولی به دام انداختن او کار آسانی نیست.
هوش مصنوعی: چهره زیبا و دلربای او طوری است که نه تنها شکارچی را تحت تأثیر قرار میدهد، بلکه او را از هرگونه نقشه و حیله برای صید دور میکند. عشق و شوق او به قدری عمیق است که از ترس و فرار هم نمیتواند غافل شود.
هوش مصنوعی: جمال و زیبایی چهره به قدری خیرهکننده است که هیچ نگاه تماشاگرانهای نمیتواند آن را تحمل کند و کار به جایی میرسد که انسان از شدت حیرت، احساس بیتابی میکند.
هوش مصنوعی: دل را شوری کرد و به حال مستی سیب لبها را غنیمت گرفت، اما به کسی آسیبی نرساند.
هوش مصنوعی: اگر خضر به من کمک نمیکرد، هرگز نمیتوانستم به سرچشمه حقیقی زندگی دست یابم و به آنجا برسیم.
هوش مصنوعی: با لطف و محبت سرنوشت، به مرتبهای رسیدم که حتی فرشتگان نیز نمیتوانند به آنجا پرواز کنند.
هوش مصنوعی: اگر یوسف از چاه به مقام بلند برود، به خاطر شدت عاشقی و تمایل به خریدن محبت کسی نمیتواند به آن مقام دست یابد.
هوش مصنوعی: اگر به تماشای زیباییهای «نظیری» خیره شوم، چنان از شدت شگفتی و زیبایی متحیر میشوم که ممکن است صدای گوشم را نشنوم. نگرانی من این است که این لذت دیدن، به هیچ طریقی به لذت شنیدن نرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل به مطلب اگر از راه تپیدن نرسد
گو مکن سعی که هرگز به دویدن نرسد
بهترین پایه صاحب نظران حیرانی است
دیده هرگز به مقامی ز پریدن نرسد
پای فهمیده در آن سلسله زلف گذار
[...]
تا ز عبرت سر مژگان به خمیدن نرسد
آنجه زیر قدم تست به دیدن نرسد
پیش از انجام تماشا همه افسانه شمار
دیدنی نیست که آخر به شنیدن نرسد
ای طرب در قفس غنچه پرافشان میباش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.