خوشا کز بس هجوم گریه ام در دامن آویزد
سر دست نگارینم نگار از گردن آویزد
چنان در دست آویزم به دل گرمی و دمسازی
که در هنگام جان بازی به دشمن دشمن آویزد
نسازد بوی یوسف دیده یعقوب را روشن
اگر عشق زلیخایش نه در پیراهن آویزد
مقیم کوی تو بی روی تو با بلبلی ماند
که صیادش به ماه دی قفس در گلشن آویزد
گرفتم در پر پروانه سوزم درنمی گیرد
حذر کن زان که ناگه آتشم در روغن آویزد
دلی دارم به دست طعن ناصح چون کهن دلقی
که در هر بخیه لختی خرقه اش از سوزن آویزد
چراغ ما چه زیب و فر دهد محفل سرایی را
که قندیل مه و مهرش فلک از روزن آویزد
ببینی گر جلایی از مه و پروین مشو ایمن
به شکل خوشه گه صیاد دام از خرمن آویزد
پی درد «نظیری » این همه گفت و شنو دارم
گلی میچینم از گلشن که خاری در من آویزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق و پیچیده شاعر است. شاعر از گریه و اندوه خود صحبت میکند و ارتباط آن را با زیبایی و عشق نشان میدهد. او از مجاورت خود با معشوق میگوید و اینکه محبت به دلگرمی و نزدیکی میآورد. همچنین، شاعر به عشق یعقوب و زلیخا اشاره میکند و این که عشق بدون وجود معشوق نمیتواند روشنایی بخش باشد.
شاعر خودش را مثل پروانهای توصیف میکند که در آتش عشق میسوزد و به خطراتی که ممکن است در این مسیر وجود داشته باشد، اشاره میکند. او از تهدیدات کلام دیگری (ناصح) نسبت به دلش میگوید و اینکه دلش آسیبپذیر است.
در نهایت، او بر این نکته تأکید میکند که زیبایی و عشق، حتی اگر با درد همراه باشد، ارزشمند است و همچنان به جستجوی زیبایی و عشق ادامه میدهد، با این درک که هر گلی ممکن است خاری در خود داشته باشد.
هوش مصنوعی: خوشا به حال من که از شدت گریههایم، سر دلبر زیبایم به دامنم آویزان شده و او نیز از گردن من آویخته است.
هوش مصنوعی: آنچنان به گرمی و نزدیکی به دل میسازم که در هنگام مواجهه با خطر، همانطور که دشمن به دشمن نزدیک میشود.
هوش مصنوعی: چشم یعقوب نمیتواند با بوی یوسف روشن شود، مگر اینکه عشق زلیخا در پیراهنش باشد.
هوش مصنوعی: کسی که در محل تو زندگی میکند و تو را نمیبیند، مانند بلبل است که شکارچی در ماه دی او را در قفسی در باغ hang کرده است.
هوش مصنوعی: من در دامن عشق برای خود پروانهای دارم، اما به خاطر آتش درونم باید مراقب باشم، زیرا ممکن است ناگهان آتشم شعلهور شود و همه چیز را بسوزاند.
هوش مصنوعی: من دلی دارم که مانند لباس کهنهای است که بخیههایش آسیبدیده و از هر طرف پاره شده؛ به طوری که نیش و طعنههای نصیحتکنندگان به من آسیب میزند و این دل به خاطر این زخمها عمیقاً آسیبپذیر است.
هوش مصنوعی: چراغ ما چه زیبایی و نورانی به محفل میبخشد، در حالی که چراغ دلانگیز ماه و آفتاب از آسمان به اینجا میتابد.
هوش مصنوعی: اگر درخشش و زیبایی ماه و ستاره پروین را ببینی، به خود نبال و غافل نشو؛ زیرا ممکن است صیادان در کمین باشند و دانههای خوشه را از دامن خرمن بچینند.
هوش مصنوعی: به خاطر درد و رنج خود، خیلی صحبت کردهام و حالا میخواهم از باغ گل گلی بچینم، هرچند ممکن است خار آن به من صدمه بزند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کشد در خاک و خونم گر غباری در من آویزد
ز پا افتم اگر خاری مرا در دامن آویزد
ندارد جز ندامت حاصلی آمیزش مردم
نصیب برق گردد دانه چون در خرمن آویزد
به جان خرسندی از جانان به آن ماند که یعقوبی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.