باده خاص محبت کی به نامحرم رسد
محرمان را دوستگانی از قفای هم رسد
وقت عارف شب نکو گردد که در خوابست عام
یک دل بیدار را فیض همه عالم رسد
یافت گر دیوانه یی جاهی تعجب بهر چیست؟
از عجایب های دوران دیو را خاتم رسد
زاد مسکینان به ره بردار کاب زندگی
تا سفال خضر باشد کی به جام جم رسد
بر گل ما ابر اگر هرگز نبارد خرمیم
مزرع نمناک ما را خوشه از شبنم رسد
شکرلله گر خوش و ناخوش به یادش می رسیم
بس همین شادی کزو ما را نصیب غم رسد
هرکجا تن چاک گردید از نمک انباشتم
زخم ما بی باک جانان را کجا مرهم رسد؟
عشرت ساغرپرستان زنده دارد مرده را
سور گردد در سرای ما اگر ماتم رسد
سودی از طاعت فروشی ها «نظیری » برنداشت
هرکه را سرمایه زو باشد کفایت کم رسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
غم مخور، ای دل که باز ایام شادی هم رسد
هر کجا دردی ست آن را عاقبت مرهم رسد
در میان آدمی و آنچه مقصودی وی است
گر بود صد ساله ره، چون وقت شد، یکدم رسد
گاو و خر را از غم و شادی عالم بهره نیست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.