ناله را نیست اثر کز تو شکایت دارد
ورنه ما گرم دعاییم و سرایت دارد
مرده را زنده نماید دم ما بوالعجبان
آتش از گرمی ما چشم حمایت دارد
ذوق هر مرغ به اندازه پرواز خود است
عشقبازی نبود هرچه نهایت دارد
عمل صالح و طالح به جوی نستانند
هرکجا کار تعلق به عنایت دارد
کس چه داند که همه مایه بنا بود رود
جنس نایاب خریدم که کفایت دارد
دفتر ناله ما را مگشایید ز هم
مهر درد است برو، تا چه حکایت دارد
کفر و ایمان نبود شرط «نظیری » در عشق
به تو کافر بنمایم که ولایت دارد؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات عاشقانه و معانی عمیق در عشق میپردازد. شاعر بیان میکند که ناله و شکایت از وضعیت عشق بیفایده است، زیرا او و دیگران تنها به دعا و محبت مشغولند. همچنین اشاره میکند که عشق میتواند مرده را زنده کند و اینکه شوق و ذوق هر موجودی به اندازه توانش است. شاعر به تفکیک بین اعمال خوب و بد اشاره میکند و تأکید میکند که عشق فراتر از مفاهیم کفر و ایمان است. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که عشق در ذات خود قابل درک نیست و شایسته احترام و توجه است.
هوش مصنوعی: اگر نالهای وجود دارد، تأثیری از تو نیست که از تو شکایت کند. در غیر این صورت، ما همیشه مشغول دعا کردن برای تو و گنجایش تو هستیم.
هوش مصنوعی: نفسی که ما داریم، میتواند حتی مردهها را زنده کند و این تعجبآور است که آتش از گرمای وجود ما پشتیبانی میکند.
هوش مصنوعی: عشق و شادی هر پرنده به اندازهی توانایی پرواز اوست و این به معنای آن نیست که هرچه بالاتر برویم، عشق و زیبایی بیشتری خواهیم داشت.
هوش مصنوعی: کارهای نیک و بد به هیچ جا نمیرسند، مگر در جایی که کار به لطف و توجه خاصی مرتبط باشد.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیداند که تمام مقدمهها و اصولی که لازم است ساخته شود، در واقع به چه چیزهایی بستگی دارد. من چیزی خریدم که کمبودش احساس نمیشود و کافی است.
هوش مصنوعی: دفتر شکوهمان را از هم نزنید، چون در آن درد و رنج نوشته شده است. بروید ببینید چه داستانی در آن نهفته است.
هوش مصنوعی: در عشق به تو، نه نیازی به کفر و ایمان هست و من میتوانم هر طور که بخواهم خود را نشان دهم. حتی اگر کافر باشم، باز هم محبت تو در دل من جای دارد و این موضوع مهمتر از هر چیز دیگری است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سالک از منزل نزدیک شکایت دارد
شوق را سست کند ره چو نهایت دارد
تشنه تیغ فنا راست سپر ابر بلا
شمع آتش به سر از دست حمایت دارد
استخوانش اگر از دوری ره سرمه شود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.