شمارهٔ ۹۶
جهان دریای خونابست و ناپیداست پایانش
الا ای آب جو بهراس از این دریا و طوفانش
مجو شیر ای پسر زینهار از این نامهربان مادر
که خون شوهرانست اینکه می بینی نه پستانش
ندارد جز دونان بر سفرۀ این نانکور مهمانکش
که دارد آون از گردون و ناهار است مهمانش
جوانمردان بدونان منت دونان نمی ارزد
جوانمردانه بگذر زیندونان و اهل بدونانش
شب و روزش دو شهمار است و خود ضحاک و ماران است
نمی بینی که مغز سر خورد پیوسته مارانش
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...