نظرم دوش بدیدار مهی زیبا بود
شب تاریک مرا روز جهان آرا بود
حالتی بود مرا دمبدم از جذبۀ شوق
که اثر هیچ نبود از من و او تنها بود
متحیر بجمالش که چه صورت پرداخت
قلم صنع که صورتگر این دیبا بود
پای تا سر همه با چشم تامل میرفت
ارغوان و سمن و نسترن و مینا بود
علم الله که بجز قامت طوبای بهشت
هر چه گویم قدموزونش از آن بالا بود
آنچه از گلشن رضوان بحکایت گویند
همه در آئینه صورت او پیدا بود
او چو دریا بتموج هم از جنبش و ناز
مردم دیدۀ من ماهی آندریا بود
لب و رویش ز عرق باده بمینا میکرد
او مرا ساقی گل پیکر و مه سیما بود
خوشه چین نظر از روش بدامن میبرد
بار نسرین و گل و لاله که در صحرا بود
همه من بودم و پروانه و شمع رخ او
شهد الله که اگر باز دلی با ما بود
نیّر آن باغ ارم بود که من میدیدم
یا بهشتی که مرا لب بلب حورا بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به وصف زیبایی معشوق خود میپردازد. او از شبی تاریک صحبت میکند که در آن زیبایی معشوقش همچون نوری درخشنده جلوهگر است. شاعر در حالتی پرشور و شوق، به تحیر از جمال معشوقش مشغول است و در وصف آن از گلها و طبیعت استفاده میکند. او میگوید که هر چیزی که در بهشت وصف میشود، در چهره معشوقش موجود است، و زیبایی او نه تنها دلانگیز بلکه حیرتانگیز است. شاعر معشوقش را به دریایی پر از جنبش تشبیه میکند و خود را به پروانهای که به نور او جذب است، تشبیه میکند. در نهایت، او امید دارد که چنین لحظاتی دوباره تکرار شود و زیبایی معشوقش را بهشتوار توصیف میکند.
هوش مصنوعی: شب گذشته، دیدار معشوقهی زیبایم در تاریکی شب برایم مانند روز روشن و دلانگیز بود.
هوش مصنوعی: مدام احساس شوق و علاقهای در من وجود داشت که باعث میشد هیچ چیز از من و او باقی نماند و فقط آن حالت خاص وجود داشت.
هوش مصنوعی: شگفتزدهام از زیباییاش که چگونه قلم هنر، چنین چهرهای را ترسیم کرده است؛ و این هنرپرداز، خود سازندهی این لباس زیباست.
هوش مصنوعی: همه وجودش را با دقت و توجه به گلها و رنگها مینگریست؛ گلهای ارغوانی، سمن، نسترن و مینا او را مجذوب خود کرده بودند.
هوش مصنوعی: دانش خداوند به من اجازه نمیدهد که جز از زیبایی و قامت درخت طوبای بهشت چیزی بگویم، زیرا هر چه دیگری بگویم در مقایسه با آن زیبایی، ناچیز و بیمقدار است.
هوش مصنوعی: هر آنچه که درباره باغ بهشت گفته میشود، در چهره او به وضوح دیده میشود.
هوش مصنوعی: او مانند دریا در حال موجزنی است و از حرکت و ناز کردن مردم، در چشم من مانند یک ماهی در دریا به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: لب و روی او به خاطر باده، درخشان و زیبا شده بود. او برای من مانند ساقی بود که با چهرهای گلگون و زیبایی همچون ماه، مرا نوازش میکرد.
هوش مصنوعی: خوشهچین در حال برداشت میوهها و گلهاست و از دامنش، بارهایی از نسرین، گل و لاله که در دشت و صحرا وجود دارد، میبرد.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر اشاره دارد به تجربهای عمیق و احساسی که بین خود، پروانه و شمع وجود دارد. او به وجود زیبایی و جذابیتی اشاره میکند که شمع به خاطر حضور رخ محبوبش ایجاد کرده و این رابطه برایش معنای خاصی دارد. اگر کسی دلش هنوز با آنها بود، به طرز خاصی به این زیبایی و حال و هوا نزدیک میشد.
هوش مصنوعی: آن باغ ارم یا بهشت را که من میدیدم، نوری درخشان و زیبا داشت، گویی در کنار حورهای بهشتی بودم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نفسی وقت بهارم هوس صحرا بود
با رفیقی دو که دایم نتوان تنها بود
خاک شیراز چو دیبای منقش دیدم
وان همه صورت شاهد که بر آن دیبا بود
پارس در سایه اقبال اتابک ایمن
[...]
دوش در فکر من آن شکل قد و بالا بود
نظر همت من از طرف بالا بود
دیده میزد همه شب نقش خیالت بر آب
پیش صاحبنطران راز نهان پیدا بود
آب چشم از سرم امروز گذشت و چه عجب
[...]
سالها دفترِ ما در گرو صَهبا بود
رونقِ میکده از درس و دعایِ ما بود
نیکیِ پیرِ مغان بین که چو ما بدمستان
هر چه کردیم به چشمِ کَرَمَش زیبا بود
دفترِ دانش ما جمله بشویید به مِی
[...]
دوش در خاطر من ولوله گیپا بود
در تمنای رخش دل همه شب شیدا بود
در حریم حرم دیگ، مربع چو نشست
گوشت بره کنون دولت گندم وا بود
خرده هائی که عیان داشت، روان کرد نثار
[...]
سالها دفتر ما در گرو صهبا بود
رونق میکده از درس و دعای ما بود
سالها تا رتنم تافته کمخا بود
دل چون پرمگس شیفته والا بود
پیش ازان روز که والا شود آب سرسنگ
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.