گنجور

 
نیر تبریزی

نکرد از لابه ای بیمهر اگر خوی تو تغییری

بسازم من بخویت هین بکش زارم بشمشیری

شب دوشین بگردن دیدمی از مشک زنجیری

پریشانم از اینخواب جنون ایزلف تعبیری

طبیبم بر سر بالین رسید اما بهنگامی

که تن درتاب و جان بر لب نه ایمانی نه تقریری

حکایتهای زلف او دراز و عمر شب کوته

نمیگویم متاب ای صبحدم یک لحظه تأخیری

کمانداری که دل خون میخورد از حسرت تیرش

زمن غافل گذشت ایطالع برگشته تدبیری

وفا بر وعدۀ قتلم نکردی یاد دار ایمه

که از کوی تو ما رفتیم و دردل حسرت تیری

نشد رامم رقیب ای آه خر من سوز امدادی

رمید از من حبیب ای نالۀ شبگیر تأثیری

 
 
 
شاه نعمت‌الله ولی

مرید پیر خمارم که دارد این چنین پیری

غلام همت عشقم که دارد این چنین میری

به ملک دنیی و عقبی خریدم کنج میخانه

ازین سودا که من کردم جهانی یافت توفیری

اگر رند خراباتم که خم باده می نوشم

[...]

واعظ قزوینی

کیم من؟ بیدلی، بیچاره‌ای، از خویش دلگیری!

به آب تیغ خوبان تشنه‌ای، از جان خود سیری!

(ز سر تا پا گنه کارم، ندارم عذر تقصیری

ز چشم افتاده یارم، رفیقان چیست تدبیری؟)

نثار جان بدست و، دیده خواهش بره دارم

[...]

سیدای نسفی

غزال دشت پیمایی بیابان گرد نخجیری

عداوت جوی بی رحمی ز سر تا پای تزویری

جبین از خشم پرچینی کمان از کینه پر تیری

غضب آلوده ابرویی به خون تر کرده شمشیری

بیدل دهلوی

سرشکم صد سحر خندید و پیدا نیست تاثیری

کنون از ناله درتاریکی شب افکنم تیری

بجز مردن علاج ما و من صورت نمی‌بندد

تب شور نفسها در کفن دارد تباشیری

فلک بر مایه‌داران من و ما باجها دارد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از بیدل دهلوی
هاتف اصفهانی

دل زارم بود در صیدگاه عشق نخجیری

که بر وی هر زمان ابرو کمانی می‌زند تیری

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه