بخش ۱۷ - آمدن فرشتهٔ زمین بیاری امام مبین علیه السلام
شد فرشتۀ آب و پیش آمد غمین
خاک بیزان بر سر افراشته زمین
گفت کای نازان بتو جانهای پاک
ای تو مقصود از مزاج آب و خاک
باد از فیض دمت در اهتزاز
آتش از تاب غمت در سوز و ساز
ده اجازت تا زخف اینگروه
افکنم زلزال در صحرا و کوه
یا چو قوم لوط سازم سرنگون
نک زمین بر این سیه بختان دون
گفت شه آوخ که با خود نیستی
باز کن چشم و ببین با کیستی
می ندانی که ز امر کاف و نون
خاکرا من داده ام طبع سکون
شد کلیم از یمن ما صاحب یمین
تا فرو بلعید قارونرا زمین
ما سرشتیم اینجوم از خاک و آب
زان بر آمد نام بایم بوتراب
ایفرشته ما یمین داوریم
ما کجا محتاج عون و یاوریم
من بعمداً خود بر این دریا زدم
پای بر دنیا و مافیها زدم
رو بهل تا آب او خاکم برد
پاک سوی عالم پاکم برد
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...