خلاق دو عالم بجز از فضل خدا نیست
او ذات و صفاتش بجز از سی و دو تا نیست
آن سی و دو تا اصل کمال است به تحقیق
خود نیست که در جانش از این سی و دو تا نیست
در ظاهر و باطن به مجازی و حقیقت
داننده و بیننده بجز فضل علا نیست
تقسیم سماوات و زمین کرده به شش روز
قایم شده بر عرش و بر این هیچ خطا نیست
آن جان که او پرورش از فضل خدا یافت
فی الجمله حق اوست، در این چون و چرا نیست
پس هست تجلیگه حق آدم خاکی
در صورت او دید، کسی را که ریا نیست
چون صورت او سی و دو آیات خدا بود
ای بی بصر! از آیت حق هیچ جدا نیست
بر ذات مصفا به کلام متکلم
هرکس که بدانست بر او موت و فنا نیست
بر فضل خدا تکیه نسیمی صمدی کرد
خونش دگر از طعنه شیطان دغا نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن را که ز عشق تو بلا نیست بلا نیست
آن را که ز هجر تو فنا نیست فنا نیست
سه بوسه همی خواهم منعم مکن ای دوست
تو صوفیی و منع به نزد تو روا نیست
از مرگ حذر کردن دو وقت روا نیست
روزی که قضا باشد و روزی که قضا نیست
در گلشن ایام نسیمی ز وفا نیست
در دیده افلاک نشانی ز حیا نیست
بر خوانچه این سبز فلک خود همه قرصی است
و آن هم ز پی گرسنه چشمان چو ما نیست
آسایش و سیمرغ دو نام است که معنیش
[...]
در گلشن ایام نسیمی ز وفا نیست
در دیده افلاک نشانی ز حیا نیست
بر خوانچه مینای فلک خود همه قرص است
و آن هم زپی گرسنه چشمان چوما نیست
پنهای فلک حبر ندارد که به تحقیق
[...]
موجود حقیقی بجز از ذات خدا نیست
مائیم صفات و صفت از ذات جدانیست
هر جا که تو انگشت نهی آیت حق است
زان نیست معین که کجا هست و کجا نیست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.