گمان مبر که به صد جور و صد دل آزاری
دل من از تو برنجد مگر به بیزاری
به هر جفا که بخواهی بجویی آزارم
که هست عادت معشوق، عاشق آزاری
بدان امید که واقف شوی ز ناله من
گذشت عمر عزیزم به ناله و زاری
نظر به زاری ما گر نمی کنی چه عجب؟
تو شاه حسنی و ما عاشقان بازاری
دل از رقیب تو رنجیده است، بازآید
گرش به رسم دل آزاریی تو باز آری
مرا تو جان عزیزی ببین عزیزی من
که می کشم ز عزیز خود این همه خواری
چه حاجت است که ریزی به غمزه خون دلم
چو ترک چشم تواش می کشد به بیماری
دلم ببردی و گفتی: دلت بدست آرم
چو برده ای دل من، کی دلم بدست آری
نسیمی از تو امید وفا نمی جوید
چگونه عمر کند با کسی وفاداری؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا به ناله و زاری همیبیازاری
جفای تو بکشم زانکه بس سزاواری
تو را به جان و تن خویشتن خریدارم
مرا به قول بداندیش میبیازاری
به جان شیرین مهر تو را خریدارم
[...]
نبود چون تو مَلِک در جهان جهانداری
نیافرید خدای جهان تو را یاری
خجسته آمد دیدار تو به عالم بر
خدایگان چو تو باید خجسته دیداری
تو راست مُلک و سزاوار آن تویی به یقین
[...]
ز عشقت ای عمل غمزهٔ تو خون خواری
بسی کشید تن مستمند من خواری
مراست عیش دژم تا شدی ز دست آسان
چگونه عیشی؟ با صد هزار دشواری
بدان دو چشم دژم عیش من دژم خواهی
[...]
در آی جانا با من به کار اگر یاری
وگرنه رو به سلامت که بر سر کاری
نه همرهی تو مرا راه خویش گیر و برو
تو را سلامت بادا مرا نگوساری
مرا به خانهٔ خمار بر بدو بسپار
[...]
اگر مدیحت گویم نیابم از تو عطا
وگر نگویمت از من همی بیازاری
اگرت گویم بخل واگر نگویم خشم
چه عادتست که تو میرخواره زن داری
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.