یازدهم رجب از شهر حلب بیرون شدیم، به سه فرسنگ دیهی بود جند قنسرین میگفتند.
و دیگر روز چون شش فرسنگ شدیم به شهر سرمین رسیدیم، بارو نداشت. شش فرسنگ دیگر شدیم، معرة النعمان بود، بارهای سنگین داشت، شهری آبادان و بر در شهر اسطوانهای سنگین دیدم، چیزی بر آن نوشته بود به خطی دیگر از تازی. از یکی پرسیدم که این چه چیزست؟ گفت طلسم کژدمیست، که هرگز عقرب در این شهر نباشد و نیاید و اگر از بیرون آورند و رها کنند، بگریزد و در شهر نماند. بالای آن ستون ده ارش قیاس کردم، و بازارهای او بسیار معمور دیدم و مسجد آدینه شهر بر بلندی نهاده است، در میان شهر، که از هر جانب که خواهند به مسجد در شوند سیزده درجه بر بالا باید شد. و کشاورزی ایشان همه گندمست و بسیارست و درخت انجیر و زیتون و پسته و بادام و انگور فراوانست، و آب شهر از باران و چاه باشد.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در یازدهم رجب از شهر حلب خارج شدیم و به دیهی به نام قنسرین رسیدیم. روز بعد به شهر سرمین رسیدیم که بارو نداشت و سپس به معرة النعمان رسیدیم که شهری آباد و دارای باروی سنگین بود. در دروازه این شهر ستونی سنگین دیدیم که بر روی آن نوشتهای به خط عربی بود. یکی از مردم گفت که این طلسمی است که مانع ورود عقرب به شهر میشود. بلندی ستون را که اندازه گرفتم، ده ارش بود. بازارهای شهر بسیار شلوغ و پررونق بود و مسجد آدینه در مرتفعترین نقطه قرار داشت. برای ورود به مسجد باید سیزده پله را بالا میرفتییم. کشاورزی در این منطقه عمدتاً به کشت گندم و همچنین درختان انجیر، زیتون، پسته، بادام و انگور اختصاص دارد و آب شهر از باران و چاهها تأمین میشود.
هوش مصنوعی: در یازدهم ماه رجب از شهر حلب خارج شدیم و به فاصله سه فرسنگ، به دهکدهای رسیدیم که نامش جند قنسرین بود.
هوش مصنوعی: پس از شش فرسنگ سفر، به شهر سرمین رسیدیم که بدون دیوار بود. شش فرسنگ دیگر پیش رفتیم و به معرة النعمان رسیدیم که دیواری بزرگ و سنگین داشت. این شهر آباد بود و در ورودیاش ستونی سنگین وجود داشت که بر آن نوشتهای به خطی متفاوت از عربی بود. از یکی از ساکنان پرسیدم که این چه چیز است؟ او پاسخ داد که این طلسمی است که مانع ورود عقربها به شهر میشود و اگر عقربهایی از خارج بیاورند، آنها فرار میکنند و در شهر نمیمانند. من ارتفاع این ستون را حدود ده ارش برآورد کردم و بازارهای شهر را پررونق دیدم. مسجد اصلی شهر در نقطهای بلند و مرکزی قرار داشت و برای ورود به آن از هر طرف باید سیزده پله بالا میرفتند. کشاورزی در این سرزمین عمدتاً به کشت گندم اختصاص داشت و محصولات دیگری همچون انجیر، زیتون، پسته، بادام و انگور به وفور وجود داشت. منبع آب این شهر نیز آب باران و چاهها بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.