گنجور

 
ناصر بخارایی

شماره ۱: دریاب که شد روز جوانی به سر ای دل - در میکده شو رقص‌کنان باده‌خور ای دل

شماره ۲: دوش مرغان چمن نعره مستانه زدند - آتشی در دل شوریده دیوانه زدند

شماره ۳: باز مرغ سحری سوی گلستان آمد - وقت می خوردن و آشفتن مستان آمد

شماره ۴: ای عارض تو آینه صنع الاهی - اسرار تو چون حسن رخت نامتناهی