گنجور

 
ناصر بخارایی

۱ - آغاز: سرنامه نام خداوند پاک

۲- در مناجات: خدایا جنایت ز حد برده‌ایم

۳- المقاله: منم ننگ هستی و از نیست کم

۴- در صفت آفرینش عالم: جهان آفرین رازق ذوالکرم

۵- در نعت سیدالمرسلین علیه‌السلام: هزار آفرین صدر لولاک را

۶- در سبب نظم کتاب: شبی اختر بخت تابنده بود

۷- المقاله: زهی ذات تو ز آفرینش غرض

۸- حکایت: یکی وقت من دلبری داشتم

۹- حکایت: گدائی کهن جامه شهرگرد

۱۰- المقاله: گرت چشم معنی کند رهبری

۱۱- حکایت: شنیدم که شاهی مبارک نظر

۱۲- المقاله: به پیری همی‌گفت روزی پسر

۱۳- حکایت دهقان: یکی مرد دهقان درختی نشاند

۱۴- حکایت: سکندر که قفل ممالک گشاد

۱۵- المقاله: ترا دیده دل اگر باز شد

۱۶- حکایت: یکی مرد صاحب نظر در بهار

۱۷- حکایت: یکی رند در گلخنی خفته بود

۱۸- المقاله: گر از مایه عشق گویم سخن

۱۹- حکایت: یکی روز محمود گردن فراز

۲۰- حکایت: شبی طوطئی ز آشیان بر پرید

۲۱- حکایت: به پروانه می‌گفت صاحبدلی

۲۲- حکایت: یکی عاشقی فرد و آزاده‌ای

۲۳- در ختم کتاب: ز ناصر نشان در بخارا طلب