بیار باده که هنگام شید و قلاشی است
زمان رندی و مستی و رقص و اوباشی است
بنفشه در حرم بوستان به عطاری است
نسیم بر ورق یاسمن به نقاشی است
صبا به سوی صبوحی کشان پیام آورد
که ابر بر سر گلزار در گهرپاشی است
به باد گفتم در بزم ما بیا بنشین
شکوفه گفت که او در مقام فراشی است
مگو که ناصر از آن می مخور که فاش شوی
مرا که شهرهٔ شهرم کجا غم فاشی است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.