عذر روشن عشق را رویت بس است
بند راه عاشقان مویت بس است
تهمت تیر و کمان بر خود مبند
عالمی را چشم و ابرویت بس است
از غمت پهلو نهادم بر زمین
اینقدر ما را ز پهلویت بس است
یوسف عهدی و من یعقوب وقت
روشنی چشم من بویت بس است
کیست ناصر تا دم یاری زند
گر بود کمتر دعا گویت بس است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.