هر دمت با مهربانان کین چراست
با وفاداران جفا چندین چراست
حسن رویت کافتاب عالم است
نور چشم ماست، پس خود بین چراست
گر نه روی توست دل چون روشن است
ور نه لعل توست جان، شیرین چراست
عشق را چندین زبردستی ز چیست
دل به یکباره چنین مسکین چراست
مردن و حشرم گر از بوی تو نیست
ذره ذره خاک من مشکین چراست
چون ز کوه افتاد فرهاد و بمرد
خون بهایش بر لب شیرین چراست
خون ناصر گر نمیریزد لبش
دائماً چون چشم من خونین چراست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.