گر دل فنا شد راضیام، کارامِ در جان کردهای
معمور دار این خانه را، کاین بقعه ویران کردهای
یک روز در صبح ازل، برقع ز رویت باز شد
هر ذرهای را در هوا، خورشید تابان کردهای
هرکس که میبیند تو را، جان را روانی میدهد
جان دادن دشوار را، بر خلق آسان کردهای
نور تجلای رخت، چون سرمه سازد سنگ را
از پرده گر پیدا شود، روئی که پنهان کردهای
ناصر خراسان را دگر، با مصر نبود حاجتی
کز خامهٔ چون نیشکر، شکر فراون کردهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.