گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
ناصر بخارایی

گر به چمن بگذرد قامت رعنای تو

سرو بدان سرکشی بوسه دهد پای تو

گل به چنان رنگ و بو زرد شد از روی تو

مه به چنان روشنی تیره شد از رأی تو

گر به تو یک کنج چشم نیم اشارت کنی

هر دو جهان پرشود فتنه و غوغای تو

در نظر قدر تو پست نمود آفتاب

زانکه ز گردون گذشت رفعت بالای تو

صبر که یک لحظه نیست، تا به قیامت کراست

روزی امروز باد وعدهٔ فردای تو

گر تو رکاب از هلال، سازی و تازی به چرخ

خسرو گردون شود، بنده و مولای تو

بر دل ناصر نتافت، مهر رخت ذره‌ای

قلب مرا کی دهند، نقد تمنای تو