مایهٔ مردست خدا، مرد بود سایهٔ او
کس نبود غیر خدا، واقف سرمایهٔ او
گر تو شدی مرد خدا، طالب اغیار مشو
وای بر آن کس که بود، غیر خدا وایهٔ او
صورت معشوق قِدم کز دو جهان دل ببرد
جز دل عاشق نبود، زینت و پیرایهٔ او
ز آب و گل تن که بود، اسفل اشیاء لقبش
هر که نهد پای برون، عرش بود پایهٔ او
هست چو گهواره فلک، جنبش آن است قضا
طفل طُفیل است بشر، لطف ازل دایهٔ او
ناصر از آشوب بلا راه سلامت نرود
سخت به جان آمدهام با دل خود رایهٔ او
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.